جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

۹ مطلب با موضوع «نهج البلاغه» ثبت شده است

اراده ای فراتر از اراده ها...

خوب و دقیق همه چیز رو بررسی می کنی. همه چیز رو به راه است و هیچ مشکلی نیست. همان لحظه آخر همه چیز به هم میریزد. برنامه عوض می شود. چیزی می شود که عقل جن هم به آن نمی رسید. ولی خب کاری است که شده است.

گویا خدا می خواهد به من بفماند که «منم که همه ی کارها را به اراده من انجام می شود»

« چرا این طور می شود؟ چرا بعضی اتفاق ها می افتد؟»

این فکر توی ذهنم بود تا روزی که این حکمت نهج البلاغه را خواندم:

«عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ (حکمت 250)»

 خداوند سبحان را شناختم ببهم خوردن اراده‏هائى که شخص در آنها پایدار است، و بباز شدن گره‏ها (ى اندیشه‏ها و کارها، پس بهم خوردن اراده‏ها دلیل است که آدمى را مالک و آفریننده‏اى است که عنان اختیار او در چنک خود دارد، و اینکه گاهى اراده شخص انجام میشود براى آنست که یک باره از تصمیم گرفتن دست نکشد). (ترجمه مرحوم فیض الاسلام)

***

گاهی واقعا فراموش می کنم که اراده خدا برتر از اراده من است!

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

هم اهل الفضائل

روزه واجب شد ، شاید که ما با روزه گرفتنمان متقی بشویم. جزء متقین بشویم. ( ر. ک : بقره - 183)

***

خطبه 193 نهج البلاغه معروف است به خطبه متقین. یک جمله همان اول خطبه است که حضرت امیر علیه السلام می فرمایند: «فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِل. متقین در دنیا اهل فضیلت ها هستند.»

کلمه ای که باید به آن توجه کنیم، کلمه «اهل» است. 

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

این عمار؟؛... ویژگی عماریون

امیر مومنان حضرت علی علیه السلام در خطبه 182 می فرمایند:

این عمار...

ویژگی عمار و امثال عمار چه بود که امیر المومنین در فراق آنها گریه می کند؟

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

تعریف "فتنه" در نهج البلاغه

تعریف فتنه در خطبه 50 نهج البلاغه


إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ

ابتداى ظهور فتنه‏ ها هوا و هوس هایى است که پیروى مى‏ شود،


وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ 

و احکامى که در چهره بدعت خودنمایى مى‏ کند،


یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ

در این فتنه‏ ها و احکام، با کتاب خدا مخالفت مى‏ شود،

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

مشورت نکردن!

گاهی اوقات باید مشورت نکرد!

مشورت کردن با شخصی خوب است که صلاح ما را تشخیص دهد. با خیر خواهی مشورت بدهد و عالم باشد.
در غیر این صورت مشورت بیشتر ما را سردرگم و حیران میکند.

ولی اگر شخص خیر خواه و مهربان و دانا و با تجربه بود، با به نصیحت او توجه کرد.

امیر مومنان حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

فَإِنَّ مَعْصِیَةَ النَّاصِحِ الشَّفِیقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَة

 نتیجه نافرمانى نصیحت کننده مهربان که (بهر چیز) دانا و با تجربه است حسرت و اندوه است و در پى آن ندامت و پشیمانى.

خطبه 35 نهج البلاغه

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

مرگ عالِم

یکی از مهمترین هدف ها برای شنیدنی ها و دیدنی ها و فهمیدنی ها "عمل" است.

مرد میدان عمل باش، ورنه حرّاف زیاد است!

وقتی چیزی را می شنویم برای خودمان بشنویم.

بهترین مطلب را می شنویم اما در دلمان می گوییم: "کاش داداشم اینجا بود این حرف رو می شنید این قدر من رو اذیت نمی کرد!!!"

و یا اینکه یک بیت شعر قشنگ و زیبا و رو می بینیم. به این فکر می کنیم که این شعر را حفظ کنم و برای فلانی بخوانم تا حال کند!!!

عمل کنیم!‌ به فکر حرکت خودمان باشیم!

امیر المومنین حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

رُبَّ عالمٍ قد قتله جهلُه؛ و علمه معه لاینفعه. چه بسیار عالمی که جهلش او را می کشد، در حالی که علمش هم همراه او هست،‌ ولی نفعی به او نمی رساند." (حکمت 107 نهج البلاغه)

چه عالمی که جاهل است!‌تناقض نیست؟

مراد از جهل در این روایت "غفلت" است. غفلت از علم. عمل نکردن به علم.

هر جایی که در قرآن از ایمان و ارزش آن صحبت کرده است و بعد هم وعده بهشت آمده، قطعاً‌ بعد از لفظ "ایمان" ،‌ "عمل"‌ آمده است. یا دقیقاً‌ لفظ عمل و یا تعبیری که اشاره به عمل دارد.

از جمله این آیات عبارتند از:‌

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

توصیف دنیا

توصیف دنیا از زبان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام


شخصی به حضرت امیر در خواست کرد که : "یاعلی، دنیا را برای ما توصیف کن!" حضرت فرمودند:

مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ

چه طور توصیف کنم دنیایی را که اولش سختی و رنج است.


وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ

آخرش فنا و نابودی است.

فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ

در حلال دنیا حساب و کتاب است.


وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ

در حرام دنیا عقاب و عذاب است

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

دنیا در نگاه نهج البلاغه

دنیا مثل نور افکن است

در خطبه 82 نهج البلاغه حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:

 مَنْ ابصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ ابصَرَ إِلَیْهَا اءَعْمَتْهُ.هر کس با دنیا نگاه کند دنیا او را بینا میکند. و هر کس به دنیا نگاه کند دنیا او را کور میکند.

دقیقا مثل یک نور افکن و چراغ قوه. اگر به خود نور افکن نگاه کنیم شدت نور باعث میشود هیچ چیز نبینیم و کور شویم. اما اگر نور افکن را به سمت تاریکی بگیریم و با آن نگاه کنیم، راه برایمان روشن می شود و بینا و بصیر خواهیم شد.

۳ نظر
سید محمد حسینی یزدی

پرحرفی = جهنم

سکوت

امیر المومنین حضرت علی علیه السلام می فرمایند: "کسی که زیاد صحبت می کند ... داخل آتش می شود"

این جمله حضرت یعنی چه؟ مگر زیاد صحبت کردن چه اشکالی دارد؟ اصلاً مگر زیاد صحبت کردن گناه است؟؟

کلام حضرت این است:

"مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار / حکمت 349

و هر که پرگویی کند خطاء و اشتباه بسیار کند (چون در گفتار اندیشه بکار نبرد) و هر که خطاء بسیار کند شرمش کم شود (چون کار زشت پیشه او میشود) و هر که شرمش کم شود پرهیزکارى و دورى از گناهش کم گردد (چون بى‏شرم از انجام هر کار ناشایسته باک ندارد) و هر که پرهیزکاریش کم شود دلش مى‏میرد (از رحمت خدا دور گردد، زیرا زنده دل بودن بسته بپرهیز از گناه است) و هر که دلش بمیرد داخل آتش شود (چون بهشت جاوید و رحمت خدا براى دل مرده نیست) " / ترجمه فیض الاسلام

--------------------

چرا بعضی وقتها فکر می کنیم که باید حتما حرف بزنیم. به قول خودمون "اگر حرف نزنی می گن لالی؟!"

۵ نظر
سید محمد حسینی یزدی