بلا و گرفتاری و بدبختی و سختی ووو

متن زیبایی رو در سایت «aviny.com» دیدم در مورد بلا و گرفتاری. 

نکات خوبی داشت که بفهمیم چرا گرفتاری و سختی به ما وارد می شود. 


بسم الله الرحمن الرحیم

 

سختی ها، مشکلات، مصائب و بلایا در زندگی همه انسان ها وجود دارد، اما با دقت در تاریخ زندگی بشر دیده می شود کافران و ستمگران بیش از مومنان در دنیا از رفاه مادی هرچند بطور نسبی و کوتاه مدت برخوردار بودند[1]. زندگی مومنانه معمولا همراه دارایی های فراوان نبوده، و اگر بوده سختی های دیگری در زندگی مومنانه همچون بیماری و بی وفایی دوستان و ظلم دشمنان دیده می شود.

امام باقر علیه السلام : إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالبَلاءِ ثَجّاً فإذا دَعاهُ قالَ لَبَّیکَ عَبدی لَئِن عَجّلتُ لَکَ ما سَأَلتَ إنّی علی ذلِکَ لَقادرٌ و لَئِنِ ادَّخرتُ لَکَ فَما ادَّخرتُ  لَکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ اصول کافی ج2 ص253(باب شدة ابلاء المومن حدیث 7) .

خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید: لبیک بنده ی من، بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است.

برای فهم این روایت لازم است بدانیم:

اولا، زندگی دنیا به بلا پیچیده شده «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ»[2](البلد/4) یعنی همه انسان ها ناملایماتی در زندگی دارند که قابل پیشگیری و پیش بینی نیست.

ثانیا، زندگی مومنانه در دنیا یعنی زندگی کردن در دنیا با نگاه به آخرت و معنای زندگی برای مومن مهم است،  وَمَا هَذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوَانُ لَوْ کَانُوا یعْلَمُونَ[3]«العنکبوت/64»، مومن هر قدر به دنیا عُلقه داشته باشد از ایمان حقیقی دور شده و بیشتر احساس دلتنگی می کند و اما هرقدر از بازی و سرگرمی دنیا جدا شود و به حقیقت زندگی دلبستگی پیدا کند شاداب تر است. «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[4](الرعد/26)

ثالثا، از آنجایی که مومن برای آخرت زندگی می کند و پاداش آخرت پایدارتر و عمیق تر است، بنابراین انتظار پاداش دنیایی ندارد و فقط از خدا خیر می طلبد. «وَاللَّهُ خَیرٌ وَأَبْقَى»(طه/73)، « وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیرٌ وَأَبْقَى»(طه/131)، « وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَأَبْقَى»(القصص/60) و نگاه و نظر او به خود خداست «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ *إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ»[5](القیامه/22و23) بنابراین هرچه از او رسد خیر مومن است.

رابعا، در برابر اتفاقات و حوادثی که در زندگی انسان می افتد و او با آنها روبرو می شود، این اتفاقات یا آزمایش های الهی است[6] یا عقوبت اعمال خود انسان که در برابر آن، دو کار باید کرد: یک، اینکه چه کاری در گذشته کرده ایم، و اینکه چگونه می توان توبه کرد. دو، باید دنبال فهم سخن و منظور خداوند متعال از این اتفاق و حادثه باشیم که خداوند متعال بشارت به صابران داده است و با ایشان است. «وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»(البقره/177)

بیشترین بلاها برای نیکان و اولیای الهی همچون پیامبران و معصومین علیهم الصلاه و السلام بوده است. قطعا ایشان نزدیکترین خلق به خدا هستند، اما بیشترین بلاها را در زندگی دنیایی خود دیده اند بطوریکه امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: زندگی برای من استخوان در گلو و خار در چشم شده است و من به مرگ مشتاق تر از نوزاد به شیر مادر هستم.

اما شاید یکی از دلایل بلا برای مومن آثار آن باشد. بلا برای مومن سبب جدایی او از دلبستگی ها نسبت به دنیا می شود و او را به آخرت و لقاء الله مشتاق تر می کند. از این جهت خداوند کسانی را که هدایت می کند شرح صدر می دهد تا ظرف تحملشان بیشتر شود. «فَمَنْ یرِدِ اللَّهُ أَنْ یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ»[7](الأنعام/125)

بلاهایی که مومن در زندگی اش با آن مواجه است می تواند این موارد باشد: سختی در معیشت، از دست دادن دوستان و نزدیکان، مریضی و بیماری، حوادث طبیعی، تصادف و ... اما این بلا ها در زندگی همه انسان ها می تواند باشد، پس چه بلایی است که در زندگی مومن است و در زندگی دیگران نیست؟ این بلا، ابتلای به هدایت و ایمان است. مومن همچون پیامبر خود حرص می خورد که چرا ایمان نمی آورند و لجاجت می کنند. «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ»[8](التوبه/128) مومن از ظلم و بی عدالتی در جامعه و جهان حرص می خورد چون زندگی همه بشریت برای او مهم است و برای همین منتظر فرج است.

«معناى انتظار فرج این است که مؤمنِ به اسلام، وضعیتى را که در دنیاى واقعى وجود دارد، عقده و گره در زندگى بشر میشناسد. منتظر است که این فروبستگىِ کار بشر، این گرفتارى عمومى انسانیت گشایش پیدا بکند. مسئله، مسئله‌ى گره در کار شخص من و شخص شما نیست... انسانى که به زندگى عمومى بشر با نگاه کلان نگاه میکند، به طور طبیعى حالت انتظار دارد. این معناى انتظار است. انتظار یعنى قانع نشدن، قبول نکردن وضع موجودِ زندگى انسان و تلاش براى رسیدن به وضع مطلوب، که مسلّم است این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولى خدا، حضرت حجت‌بن‌الحسن، مهدى صاحب زمان (صلوات اللَّه علیه و عجّل اللَّه فرجه و ارواحنا فداه) تحقق پیدا خواهد کرد. باید خود را به عنوان یک سرباز، به عنوان انسانى که حاضر است براى آنچنان شرائطى مجاهدت کند، آماده کنیم.»(بیانات آقا در نیمه شعبان، 27مرداد1387)

و خداوند مومنش را مبتلاتر می کند تا کشته شود،... تا قطعه قطعه شود ... تا متصل بشود به ثارالله ... که حسین بن علی علیه السلام دردانه خداست... او در یکروز بقدری ابتلا دید که گفته اند هر لحظه نورانی تر می شد...



[1] البته در برخی دوره ها همچون حکومت سلیمان نبی علیه السلام مومنین هم در رفاه بودند

[2] که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)

[3] این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند

[4] بدانید که فقط ذکر و یاد و انس با خداست که موجب آرامش و شادی دل ها می شود

[5] (آری) در آن روز صورتهایی شاداب و مسرور است،و به پروردگارش می‌نگرد!

[6] وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ(البقره/155) قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان

[7] آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد؛

[8] به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!