جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

نمی خواهیم که بخواهیم

گاهی وقتها می خواهیم کاری انجام بدهیم، اما نمی شود.
شاید «او» نمی خواهد! سمعا و طاعةً
اما گاهی ما نمی خواهیم:
این گاهی، یا به خاطر این است که نمی توانیم بخواهیم، که هیچ!
و یا به خاطر این است که نمی خواهیم که بخواهیم ؛ که غالبا مشکل همین است.
نمی خواهیم بخواهیم.
یا دیر تصمیم می گیریم که بخواهیم.

و این همان است که "ان الانسان لفی خسر"

***


اللهم انی اعوذ بک من الکسل و الفشل

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی
نوکر رخ ارباب نبیند...

نوکر رخ ارباب نبیند...

شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است

لب تشنه اگر آب نبیند سخت است

ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان

نوکر رخ ارباب نبیند سخت است

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

کاش اختیار نداشتیم...

گاهی فکر می کنم کاش ما آدم ها اختیار نداشتیم. 

اگر هم اتفاقی می افتاد با خیال راحت می گفتیم تقصیر ما نبود. 

اگر دستمون توی گوش کسی می خورد خیالمون راحت بود که تقصیر ما نبود.

شاید بگید دیگه بهشت و جهنم بی معنی می شد، آره می دونم، اصلاً شاید خیلی منطقی و فلسفی بخوای متن رو بخونی و از اول بهش گیر بدی که «امکان نداره ... محال است! و ...» 

می دونم!

عجب صبری خدا دارد. آخه وقتی می بینیم بعضی ها از این اختیارشون چه استفاده هایی می کنند و ظلمهایی می کنند که عرش رو می لرزونه، اون وقت هستش که آدم آرزو می کنه «کاش اختیار نداشتیم...»

این همه ظلم و جور ، این همه نامردی، از همون اول تاریخ که قابیل مهر قاتلی به پیشونیش خورد، اون موقعی که مرد مردهای عالم دستش بسته بود و فقط به خاطر قولش به پیغمبر اکرم کاری نکرد و همسرش و محسنش شهید شدند، اون موقعی که زینت دوش نبی روی زمین بود و ... الان که دختر بی گناه و معصوم مسلمان و غیر مسلمان به دست داعشی های وحشی تکه تکه می شن ...

أین هادم ابنیة الشرک و النفاق

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی