جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

۱۷۹ مطلب توسط «سید محمد حسینی یزدی» ثبت شده است

ترک عادت

یکی از عادت های من ، خواب بعد از ظهر بود. اما امسال به خاطر برنامه درسی و تدریس و ... تقریبا برنامه ام از صبح تا نماز مغرب و عشاء یکسره است و تقریباً بین روز فقط برای ناهار ظهر فرصت استراحت داشتم. با اینکه چندین ماه می گذره ، اما همچنان نتوانستم با این قضیه کنار بیایم...

خیلی سخت هست!!!

واقعاً ترک عادت سخت هست!!!

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

زندگی نکردن

روزمرگی

برای چه چیزی در دنیا آمدیم؟

چرا زندگی می کنیم؟

چرا این گونه زندگی می کنیم؟

گاهی وقت ها خوب است از بیرون به زندگی مان نگاه کنیم. مثل یک غریبه! خیلی کارها برایمان عادی شده است. #پیشرفت_نکردن ، #تغییر_نکردن #یکنواخت و #بی_روح بودن

شاید هم این رکود و روزمرگی را می فهمیم اما #شجاعت تغییرش را نداریم.

شاید هم #حوصله نداریم و #تنبلی کنار گوشمان می گوید «همین زندگی کافی است!»

راستی! #دین کجای زندگی ماست؟!

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی
کاش مهدی به جهان چهره هویدا می کرد...

کاش مهدی به جهان چهره هویدا می کرد...

کاش مهدی به جهان چهره هویدا میکرد

گره از مشکل پیچیده ی ما وا میکرد

کاش می آمد با آمدنش از سر مهر

قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا میکرد

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

کاش حرف زدن سخت بود

خیلی وقت ها خیلی حرف ها را می زنیم. 

توکل - صداقت - صبر - مردانگی - گذشت - بخشش - مهربانی - تغافل ووو

همه ی اینها کلماتی است که اگر در یک مجلس مهمانی باشد و سر بحث باز بشود، همه مان علامه دهر می شویم و نصیحت هایی می کنیم که گوش فلک را کر می کند. 

اما واقعیت این است که وقتی نوبت به خودمان می رسد، وقتی خودمان در «لحظه» باید به یکی از این نصیحت های خودمان عمل کنیم، هزاران هزار توجیه می آید. 

خودمانی اش این است که « از حرف تا عمل راه زیادی است» 

به این راحتی ها نیست آخر!

سخت است در اوج گرفتاری و مشکل ، از ته دل بگویی، «خدا خودش درست می کند!»

نمی شود ببینی همه با دروغ گفتن به ظاهر پیشرفت می کنند و من همچنان با صداقت برخورد کنم.

خیلی زجر آور است که ببینی نزدیک ترین فرد به تو با کله شقی و لجبازی خودش را تباه می کند و فقط باید صبر کنی تا خودش به نتیجه صحیح برسد.

و ...

کاش حداقل حرف زدن هم مثل عمل کردن، کار سختی بود!

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

چرا پیدا نمی کنیم؟

اگر دنبال #علم و #عزت و #بی_نیازی و #رضایت_خدا و #آرامش هستیم، کجا می توانیم آنها را پیدا کنیم؟؟؟


أوحى الله تعالى إلى داود علیه السلام یا داود إنی وضعت خمسة فی خمسة، والناس یطلبونها فی خمسة غیرها فلا یجدونها:
وحی کرد خدای متعال به داود علیه السلام: ای داود! من پنج چیز را در پنج چیز قرار دادم. مردم آن ها را در چیزهای دیگر می جویند و پیدا نمی کنند:

1- وضعت العلم فی الجوع والجهد وهم یطلبونه فی الشبع والراحة فلا یجدونه،
#علم را در #گرسنگی و #تلاش قرار دادم ، و ایشان آن را در سیری و راحتی می جویند، و پیدا نمی کنند!

2- وضعت العز فی طاعتی وهم یطلبونه فی خدمة السلطان فلا یجدونه،
#عزت را در #بندگی خودم قرار دادم، و حال آنکه ایشان آن را در خدمت کردن به پادشاهان می جویند، و پیدا نمی کنند!

3- وضعت الغنى فی القناعة وهم یطلبونه فی کثرة المال فلا یجدونه،
#بی_نیازی را در #قناعت قرار دادم، و حال آنکه مردم آن را در سرمایه داری می جویند، و پیدا نمی کنند!

4- و وضعت رضای فی سخط النفس وهم یطلبونه فی رضا النفس فلا یجدونه،
و #رضایتم را در #خشم_هوای_نفس قرار دادم، و حال آنکه مردم آن را در رضایت هوای نفس می جویند، و پیدا نمی کنند!

5- ووضعت الراحة فی الجنة وهم یطلبونها فی الدنیا فلا یجدونها.
و #آرامش را در #بهشت قرار دادم و حال آنکه ایشان آن را در دنیا می جویند، و پیدا نمی کنند!

بحارالانوار (دار احیاء التراث) - ج 75 - ص 453

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

یک برش کتاب - خود حقیقی!

بازتاب سایه - دبی فورد - ص 20 و 21

" ... تصور می کنیم اگر فقط می توانستیم آن یک نفر یا یک موضوع را تغییر دهیم ، حالمان بهتر می شد. معتقدیم اگر بتوانیم آن یک موضوع شکایتمان را حل کنیم یا به آنچه که برایش تلاش می کنیم برسیم، خوشحال خواهیم شد. به جای صرف وقت برای پرده برداشتن از آن کسی که تصور می کنیم هستیم و آن که واقعا می خواهیم باشیم، اجازه می دهیم زندگی خیالی کسی که در ذهنمان خانه کرده است، زندگی ما را کنترل کند.

مشکل این شیوه ی برخورد با زندگی این است که نمی گذارد «من» حقیقی خود را کشف کنیم و در نتیجه ... "

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

نمیشه...

گاهی بعضی کارها پیش نمیره...

هر کار می کنی نمیشه!!!

توی این جور مواقع دو کار باید کرد: 

1- کلّاً بیخیال اون کار بشی

2- خیلی جهادی انجامش بدی و تمومش کنی

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

خلاصه سخنرانی 7-12-95

خلاصه سخنرانی - ایام فاطمیه - 7-12-95 - شهر جنگل (تربت حیدریه)

.

بسم الله الرحمن الرحیم

هر انسانی در زندگی به دنبال موفقیت هست. 

کسی خودش را موفق می داند که به اهدافش رسیده باشد.

پس موفقیت ، با رسیدن یا نرسیدن به اهداف ، تعریف می شود. 

سوال: 

هدف هایمان را با چه مبنایی تعریف کرده ایم؟ 

هدف من از کار کردن چیست؟

هدف من از ازدواج چیست؟

هدف من از تفریح چیست؟

هدف من از تحصیل چیست؟

هدف من از تحمل سختی های خواسته و ناخواسته در زندگی چیست؟

پایه های هر هدفی، ریشه اش در افکار و اعتقادات ماست. هر کسی هم خواسته یا ناخواسته اعتقاداتی دارد. 

قرآن به اعتقادات افراد می گوید «دین». هر کسی، دینی دارد. «لکم دینکم، و لی دین» (کافرون 6)

ما مسلمان هستیم. آیا اعتقادات و افکار ما نیز اسلامی است؟

اسلام اصول و فروعی دارد.

اصول دین 

- توحید    - عدل

- نبوت   - امامت

- معاد

بحث امشب: تلنگری بر توحیدی که ما به آن اعتقاد داریم!

ما چه خدایی را قبول داریم؟

خدایی که ما به او اعتقاد داریم آیا «قادر» هست؟ آیا «حکیم» هست؟ آیا «عالم» هست؟ آیا «غنی» هست؟ آیا ...

اگر به این ها اعتقاد داریم ، آیا نشانی از اینها در زندگی ما وجود دارد یا خیر؟

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

وظیفه یابی

از مهمترین کارها تشخیص وظیفه است.
اما از اون مهمتر اینه که بدونم وظیفه چه کسی رو باید تشخیص داد؟

ما غالبا تخصص زیادی داریم در تشخیص وظیفه دیگران.

پدرم باید این کار رو میکرد.
مادرم باید اون کار رو می کرد.
داداشم باید...
خواهرم باید...
مسئولین باید...
ووو
.
اگر هر کسی وظیفه خودش رو انجام بده، همه چیز درست میشه.

کانال جوالدوز


https://t.me/javaldouz

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

مرد باشیم؟

«یا أشباه الرجال و لا رجال...»

مردی، به ریش و سبیل داشته و نداشته نیست!
به قد و قواره نیست
به صدای کلفت و بازوی قلمبه نیست...

مرد اونه که امامش روش حساب باز کنه.
#مرد اونی هستش که وقتی نیست امامش بگه:
أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ وَ أَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ.
کجاست عمار؟ کجاست ابن التیهان؟ کجاست ذو الشهادتین؟ کجایند برادرانشان که مانند اینها هستند؟!
خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه

#نامرد نباشیم.

نکنه امام زمانمون بگه:
لَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَرَکُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْکُمْ
کاش شما را ندیده بودم و نمی شناختم
خطبه ۲۷ نهج البلاغه

کانال تلگرام جوالدوز

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی