کتابی به نام «هشت سال اینگونه گذشت». 

به مناسبت آزادسازی خرمشهر، مطالب این کتاب را برای آشنایی بیشتر با خرمشهر و آزادسازی آن خدمت دوستان می گذارم.

گاهی اوقات ، ندانستن ما از اسطور هایمان و از رشادت هایمان، دشمن را جری و جسور می کند.

اگر می دانستیم ما، که هستیم، به این راحتی ها به دشمن فُرجه نمی دادیم. 

از خرمشهر و آزادسازی آن و کلید بصره بیشتر بدانیم:

هشت سال اینگونه گذشت

برای مشاهده عکس ها در اندازه واقعی روی آنها کلیک کنید.

آزادسازی خرمشهر

ورق جنگ بر می گردد

از همان روزهای ابتدایی جنگ، نام خرمشهر در جنگ معروف شده بود؛ هم برای ایرانی ها و عراقی ها و هم در رسانه های خارجی. هم در انتظار سرنوشت خرمشهر بودند.

طرح بیست ساله:

مستشارهای نظامی غرب کمک کردند و صدام طرحی دفاعی در خرمشهر بنا کرد که به آن طرح بیست ساله می گفتند. دور تا دور شهر میدان های مین کار کردند، حاشیه کارون را کانال زدند و اطارف شهر خندق کندند. در دشت های باز هم فولاد و ماشین عمودی در زمین کار گذاشتند تا ایرانی ها چترباز پیاده نکنند. 

عبود از کارون: 

پیچیده بود. قبل از انقلاب حتی ارتش شاه در منطقه مانور کرده بود و درآن عملیات عبور از کارون ناموفق بود. عراق مطمئن بود ایرانی ها نمی توانند از کارون بگذرند با این حال آنها اطراف کارون انواع میدان های مین کار گذاشته بودند و نیروهایشان را کنار کارون آرایش داده بودند.

طرح عملیات:

رزمندگان مدت ها شناسایی رفتند ، بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند کهب اید از کارون بگذرند تا عراقی ها را غافل گیر کنند. پس نیروها را در سه محور تقسیم کردند؛ گروهی می بایست از شمال به خاک ریزهای عراق در جنوبِ کرخه حمله می کردند و بقیه هم می بایست ار کارون می گذشتند و خودشان را به مرز می رساندند. 

الی بیت المقدس:

رمز عملیات الی بیت المقدس (یا علی ابن ابی طالب) را نیمه شب دهم اردیبهش 61 اعلام کردند. محور شمالی پرمانع بود. و عراقی ها هم شدید دفاع می کردند، رزمندگان پیش نرفتند. اما نیروهای دو محور دیگر از کارون گذشتند و به جاده اهواز-خرمشهر رسیدند. عراقی ها غافلگیر شدند، اما سریع نیروهایشان را جمع کردند و در جاده جلوی رزمندگان را گرفتند. دو طرف پنج شبانه روز روی جاده جنگیدند. جنگ، جنگِ تن با تانک بود. اما رزمندگان عقب نکشیدند. 

آزادی هویزه:

مرحله دوم را 16 اردیبهشت شروع کردند. نیروهایی که در مرحله اول به هجاده رسیده بودند، می بایست کارشان را ادامه می دادند تا به مرز برسند. چیزی نمانده بود عراقی ها د رمحور شمالی محاصره شوند که نیروهایشان را تا خرمشهر عقب کشیدند تا با تمام توان از خرمشهر ، شلمچه و بصره محافظت کنند. در این مرحله رزمندگان هویزه، جاده اهواز-خرمشهر و پادگان حمید را آزاد کردند.

نبرد داغ:

ارتش عراق همه نیروهایش را در خرمشهر جمع کرد و استحکامات محافظ شهر را چند برابر کرد. هوا شدید گرم بود و رزمندگان خسته. بامداد نوزدهم اردیبهشت نیروهای ایران برای رسیدن به شلمچه با کامل کردن محاصره خرمشهر عملیات را ادامه دادند. عراقی ها خیلی زیاد بودند و روی رزمندگان آتش شدید و پرحجمی ریختند. بسیار از نیروهای ایران شهید و مجروح شدند. کار گرده خورد. خرمشهر دست نایافتنی می نمود. 

دست در دست هم: 

خیلی ها زحمت کشیده بودند تا با فاصله ی یک ماهه از عملیات بزرگ فتح المبین رزمندگان بتوانند بیت المقدس را شروع کنند. نیروهای شناسایی که آن قدر رفتند بین عراقی ها برای شناسایی که جای دقیق تمام امکانات و تجهیزات عراقی ها را بلد شدند. کار که زمان عملیات هم ادامه داشت. طراحان عملیات که یک ماه شبانه روز روی طرح عملیات کار کردند. فرماندهان روزها نیروهایشان را آماده می کردند ، شب ها می رفتند شناسایی. 

رکورد بی نظیر: 

بهداری و هوانیروز هم خیلی فعال بودند. نیروهای بهداری با برنامه ریزی دقیق و ابتکارات ویژه رکورد نجات یک مجروح در بیست دقیقه را ثبت کردند؛ که در دنیا بی نظیر بود. آنها در عملیات به 23هزار مجروح رسیدگی کردند در شرایطی که آن زمان ، کل استان خوزستان 2000 تخت بیمارستانی داشت. 

تکنسین های هوانیروز بالگردهایی را که در فتح المبین شرکت کرده 

آزادسازی خرمشهر

بودند را یک ماهه آماده کردند. خلبان ها هم هدف هایشان را در منطقه شناسایی کردند و زمان عملیات بسیار دقیق عمل کردند. آن ها پشتیبانی عملیات، جابجایی نیروها و انتقال مجروحین را هم دقیق و سریع انجام دادند و فقط دو سانحه هوایی داشتند. نیروی هوایی چند پایگاه موشکی ساخت تا از نیروهایی که از کارون می گذرند پشتیبانی کند. در ده روز قبل از شروع عملیات خلبان های نیروی هوایی حدود 100 تُن بمب روی نیروهای عراق در محور شمالی ریختند و عراقی ها تصور کردند جهت اصلی حمله ی ایران محور شمالی است. عکس های هوایی آنها هم نقش مهمی در طراحی ها داشت. مهندسی ارتش، سپاه و جهاد ، پل های عبور از رودخانه را ساختند. 

فتح خرمشهر: 

نمی شد عملیات را بدون آزاد کردن خرمشهر رها کرد. نیروهای تازه نفس آمدند و شناسایی های جدیدی هم انجام شد . مرحله آخر را شب دوم خرداد شروع کردند تا خرمشهر را آزاد کنند. رزمندگان از سه جهت به خرمشهر حمله کردند و همه به اهدافشان رسیدند و ظهر سوم خرداد خرمشهر را آزاد کردند. در کمتر از دو روز. صفِ طولانی اسرای عراق باورکردنی نبود.

غیر قابل اعتماد: 

خرمشهر که آزاد شد، صدام صلح طلب شد. می گفت عقب نشینی می کنیم، از بعضی جاها هم عقب کشد. اما به صدام نمی شد اعتماد کرد. دیگران ه ممی دانستند. همان روزها گاردین انگلیسی نوشت: «به گفته ی تحلیل گران توقف ایران در داخل خاک خود نمی تواند ضامن آن باشد که صدام حسین به دادن امتیازی تن درد دهد. ضمن این که نباید این احتمال را از نظر دور داشت که نیروهای عراقی پس از گذراندن یک دوره استراحت و بازسازی به دستور صدام به تهاجم مجدد اقدام نکنند.»

رابطه استراتژیک: 

ایرانی ها تصمیم گرفتند جنگ را ادامه دهند، عراق هم از همه حامیانش کمک گرفت تا بیش تر عقب نشینی نکند. هم سلاح گرفت هم اطلاعات هم کارشناس. هاوارد تیچر از مقامات پنتاگون بود. درباره رزوهای پس از آزادی خرمشهر نوشته: «رابطه ما فقط یک تبادل اطلاعات معمولی نبود. ما به عراق هر چه را که لازم داشت تا از ایران شکست نخورد دادیم. تمام آسیب پذیری هایشان در خطوط دفاعی را تشخصی دادیم و مطلعشان کردیم. می دانستیم اگر این کار را نمی کردیم، ارتش ایران تا بغداد پیش می رفت. ما استقرار یک حکومت شیعی در جنوب عراق را در همان موقع می دیدیم. و این ما را تا سر حد مرگ شکنجه می داد.»

عملیات سخت: 

دو ماه بعد از آزادی خرمشهر، عملیات رمضان شروع شد. مرحله اولش خوب بود. اما پیش روی رزمندگان در زمین پر مانع و زیر آتش شدید عراق متوقف شد. ایرانی ها فهمیدند جنگ سخت تر از گذشته شده است. 

نبرد در جبهه میانی: 

پس از رمضان ایران جنگ را به جبهه میانی (مرزهای استان های ایلام و کرمانشاه) کشاند تا کمی از تمرکز ارتش عراق در جنوب و اطراف بصره بکاهد. رزمندگان در سومار عملیات مسلم ابن عقیل را انجام دادند و در شمال خوزستان عملیات محرم را؛ که هر دو نسبتاً موفق بودند و در استان ایلام هم عملیات آزادسازی مهران با موفقیت انجام شد. 

گره کور: 

موفقیت محرم فرماندهان را امید کرد بتوانند به العماره برسند تا در مسیر بصره-بغداد قرار بگیرند که روبروی فکه بود. برای گذشتن از فکه برنامه ریزی کردند، اما سخت شدن جنگ اختلاف ارتش و سپاه را آشکار کرده بود. و هر کدام عملیاتی جداگانه طراحی کردند. والفجر مقدماتی را سپاه؛ و والفجر یک را ارتش. شدت گلوله باران عراق و زمین های رملی و پرمانع هر دو عملیات را ناموفق کرد. این دو عملیات گره چنگ را کورتر کرد.