جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

۶۷ مطلب با موضوع «طلبگی» ثبت شده است

آرامش از نگاه قرآن و روایات

آرامش:

فیش هایی که برای بحث آرامش از قرآن جمع آوری کرده ام را خدمت دوستان ارائه می کنم. ان شاء الله که مفید باشد.

عنوان فیش ها:

- آیا آرامش اصلاً وجود دارد؟

- آیا دنیا برای آرامش و خوشی آفریده شده است؟

- آیا می توان در دنیا آرامش همیشگی و دائم داشت؟

- آیا معنای آرامش، «خوشگزرانی» است؟

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

پاورپوینت نموداری صمدیه

سلام.

اردیبهشت سال 87 بود که کتاب «فوائد الصمدیة» را تمام کردیم. تکلیف کردند که هر کس باید حتماً یک خلاصه نموداری از کتاب صمدیه تا پایان خرداد تحویل بدهد.

نوشتن نمودار را شروع کردم. اما به دلم نچسبید. دوست داشتم نموداری تهیه کنم که برای تدریس مفید باشد.

اول در برگه A4 نمودار را کشیدم. برگه کم آمد. یک برگه دیگر با چسب نواری اضافه کردم و نمودار را ادامه دادم. باز هم کم آمد. دو تا برگه دیگر زیر آنها اضافه کردم و «حدیقه اول» را در یک یک نمودار به هم پیوسته در یک برگه نوشتم.

طرح جالبی شد. بقیه کتاب را هم به همان سبک (البته با چسباندن دو برگه A3 روی هم) ادامه دادم. کل کتاب صمدیه در 16 برگ تمام شد.

نمودار صمدیه1

نمودار صمدیه2

رفقا خیلی استقبال کردند و پیشنهاد دادند که این ها اگر به صورت اسلاید و پاورپوینت تبدیل شود، بسیار کاربردی و مفید خواهد بود. مخصوصا برای تدریس.

ابتدای سال 88 بود که شروع کردم به تبدیل این نمودار ها به اسلاید.

به مرور این کار ادامه پیدا کرد و الحمد لله در مدت یک سال و نیم به اتمام رسید.

حدیقه اول: 30 اسلاید

حدیقه دوم: 224 اسلاید

حدیقه سوم: 33 اسلاید

حدیقه چهارم: 44 اسلاید

حدیقه پنجم: 62 اسلاید

مجموع کل صمدیه در 393 اسلاید آماده شد.

(لینک دانلود در انتهای متن موجود است)

قصد من از تهیه این اسلاید ها، تغییر در روش تدریس و کلاس داری بود. به نظر من، اگر بتوانیم از قوه بصری کمک بگیریم خیلی می توانیم موفق باشیم. من یک دور کامل صمدیه را به صورت اسلاید و نمودار تدریس کردم و تجربه بسیار موفقی بود.

یکی از اعتقادات من این است که طلبه باید بتواند متن کتاب را به صورت دسته بندی شده و شبکه ای در ذهنش داشته باشد. اگر گفتیم مفعول به کجای صمدیه در موردش صحبت شده است بتواند سریع بگوید: حدیقه دوم> ما یرد منصوباً لاغیر> مفعول به.

اسلاید علاوه بر اینکه جذابیت دارد و باعث شاداب ماندن فضای کلاس می شود و از خواب آلودگی و چرت زدن (عارضه عمومی کلاس های درس)  جلو گیری می کند، باعث می شود تمرکز بیشتری در فراگیری درس به وجود بیاید. تصویر ذهنی برای طلبه به وجود می آورد. به خاطر دارم که وقتی اول کلاس سوال می کردم، هنگام جواب دادن با دستشان نمودار ها را برای خودشان روی هوا تصور می کردند و به صورت خیلی دقیق جواب می دادند.

به هر حال، به نظر حقیر، می توانیم از امکانات برای تدریس بهتر و مفید تر دروس علمی استفاده کنیم. از جمله همین اسلایدهای کتاب صمدیه.

ویژگی ها:

- طراحی ثابت برای هر صفحه که با تغییر نمودار ها تمرکز از بین نرود.

- فهرست بندی مطالب و لینک به هر قسمت برای دسترسی سریع به مطالب

- متن حدیقه اول به صورت ترجمه و فارسی آمده است. اما حدیقه دوم تا پنجم همان متن عربی کتاب به صورت نمودار آمده است.

- هر نمودار به متن اصلی کتاب لینک شده است تا بتوان نمودار را با متن کتاب به راحتی تطبیق داد.

- در برخی موارد سعی شد مثال های قرآنی آورده شود. (البته این کار به صورت کامل انجام نشد.)

قطعاً در این کار نقص بسیار است و با کمک اساتید و دیگر دوستان طلبه بهتر و کاربردی تر خواهد شد. این کار را تقدیم می کنم به حجت ابن الحسن ارواحنا له الفداء. ان شاء الله که بتوانیم سربازان خوبی برایش باشیم.

*** هر گونه نکته، راهنمایی، یا ... غیره که نسبت به این نمودار مطرح باشد با کمال میل می پذیرم و پیشاپیش از دوستان تشکر می کنم. ***

نکته: اسلاید ها طوری تنظیم شده است که با کلیک موس کار نمی کند. باید با کلید space یا دکمه scrol موس نمودار ها و اسلاید ها را مدیریت کنید.

برای دانلود اسلاید ها به ادامه مطلب بروید.

۱۸ نظر
سید محمد حسینی یزدی

نگاهی به دعای عرفه

نگاهی به دعای عرفه

دعا

خیلی از دعاها و مناجات ها را خوانده ایم. اما چون محتوا و مفهوم آن را متوجه نمی شویم، زود خسته می شویم. اگر صدای خواننده دعا یاری کند و زیبا باشد، شاید تا آخر دعا گوش کنیم و الا دائم صفحات را می شماریم که چند صفحه دیگر تمام خواهد شد؟!

اگر بفهمیم و بدانیم؛ و بخوانیم هیچ وقت خسته نمی شویم. اگر بتوانیم در این دعا ارتباطمان را وصل کنیم، گذر زمان را حس نخواهیم کرد.

این توضیحات در مورد دعای عرفه اهمیتش دو چندان است. چون سالی یک بار این فرصت بیشتر به وجود نمی آید و جایگاه روز عرفه بسیار بالا و ارزش مند است.

به همین دلیل دعای عرفه را به صورت تفکیک شده و موضوع بندی شده جمع آوری کردم.

ان شاء الله که در فهم و درک دعا بتواند کمکمان بکند.

بخش اول: مقدمات دعا

اهمیت و فضیلت دعا

موانع اجابت دعا

آداب دعا

بخش دوم: بررسی کلی دعای عرفه (به تفکیک فرازهای دعا)

فصل اول: حمد و ستایش و اظهار خشوع و ذلت در مقابل خدای متعال

فصل دوم: در خواست و عرض حاجت

فصل سوم: صدا زدن خدای متعال به نعمات و الطافش

فصل چهارم: حمد و ستایش نهایی و درخواست اصلی از خدای متعال

پیوند: دانلود صوت، متن و ترجمه دعای عرفه

۶ نظر
سید محمد حسینی یزدی

توصیف دنیا

توصیف دنیا از زبان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام


شخصی به حضرت امیر در خواست کرد که : "یاعلی، دنیا را برای ما توصیف کن!" حضرت فرمودند:

مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ

چه طور توصیف کنم دنیایی را که اولش سختی و رنج است.


وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ

آخرش فنا و نابودی است.

فِی حَلَالِهَا حِسَابٌ

در حلال دنیا حساب و کتاب است.


وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ

در حرام دنیا عقاب و عذاب است

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

دنیا در نگاه نهج البلاغه

دنیا مثل نور افکن است

در خطبه 82 نهج البلاغه حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:

 مَنْ ابصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ ابصَرَ إِلَیْهَا اءَعْمَتْهُ.هر کس با دنیا نگاه کند دنیا او را بینا میکند. و هر کس به دنیا نگاه کند دنیا او را کور میکند.

دقیقا مثل یک نور افکن و چراغ قوه. اگر به خود نور افکن نگاه کنیم شدت نور باعث میشود هیچ چیز نبینیم و کور شویم. اما اگر نور افکن را به سمت تاریکی بگیریم و با آن نگاه کنیم، راه برایمان روشن می شود و بینا و بصیر خواهیم شد.

۳ نظر
سید محمد حسینی یزدی

پرحرفی = جهنم

سکوت

امیر المومنین حضرت علی علیه السلام می فرمایند: "کسی که زیاد صحبت می کند ... داخل آتش می شود"

این جمله حضرت یعنی چه؟ مگر زیاد صحبت کردن چه اشکالی دارد؟ اصلاً مگر زیاد صحبت کردن گناه است؟؟

کلام حضرت این است:

"مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار / حکمت 349

و هر که پرگویی کند خطاء و اشتباه بسیار کند (چون در گفتار اندیشه بکار نبرد) و هر که خطاء بسیار کند شرمش کم شود (چون کار زشت پیشه او میشود) و هر که شرمش کم شود پرهیزکارى و دورى از گناهش کم گردد (چون بى‏شرم از انجام هر کار ناشایسته باک ندارد) و هر که پرهیزکاریش کم شود دلش مى‏میرد (از رحمت خدا دور گردد، زیرا زنده دل بودن بسته بپرهیز از گناه است) و هر که دلش بمیرد داخل آتش شود (چون بهشت جاوید و رحمت خدا براى دل مرده نیست) " / ترجمه فیض الاسلام

--------------------

چرا بعضی وقتها فکر می کنیم که باید حتما حرف بزنیم. به قول خودمون "اگر حرف نزنی می گن لالی؟!"

۵ نظر
سید محمد حسینی یزدی

من چه می کنم؟

"وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم‏"  

(یس 61)

خدا گفته "بنده من می خواهی صراط مستقیم را پیدا کنی؟ عبد من باش! همین راه، راه مستقیم است"


عبد یعنی بنده بودن 

بنده بودن یعنی مطیع محض بودن

مطیع محض بودن یعنی هر چه مولی گفت بگوییم چشم

هر چه مولی گفت بگوییم چشم، یعنی حرف بقیه هیچ هیچ!

ولی ما...

- عروسی که میگریم. خیلی دوست داریم عبد باشیم، اما یک شب موسیقی گذاشتن و رقصیدن و ... که اشکالی ندارد!

- دخترمان را می خواهیم شوهر بدهیم، درست است که ایمان مهم است اما آیا نباید داماد یک شغل درست و حسابی داشته باشد؟!

- بالاخره باید توی این دوره و زمانه به روز باشیم. نمی شود که ماهواره نداشته باشیم!

- توی مهمانی همه زنها با مردها سلام و احوال پرسی می کنند و شوخی و خوش و بش و ... بالاخره قوم و خویش هستیم، نمی شود که!!!

- قوانین راهنمایی و رانندگی برای همه است اما من الان عجله دارم!!!

- باید حقوق همسایه را رعایت کرد اما این همسایه لیاقت ندارد که! او رعایت نمی کند، چرا من رعایت کنم؟!!!

- برادر زنم شش ماه است به خانه ما نیامده است. من تا به حال 2 بار به خانه اش رفته ام. تا او نیاید دیگر من خانه اش نخواهم رفت!!!

- پسر عمویم گرفتار است و باید به او کمک کرد، اما مگر وقتی من گرفتار بودم او دست من را گرفت؟ پس من هم کمک نمی کنم!

- چرا رفیقت را جلوی جمع تحقیر کردی؟ بله! کار خوبی نبود اما لازم بود!!! هنوز حسابمان تسویه نشده است!!!

- ...

سوال: ایا ما عبد خدا هستیم. 

خدا چه می گوید؟؟؟ اهل بیت چه می خواهند؟ 


مــــــــــــــن چــــــــه می کنــــــــــــــــم؟؟؟

۱۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

نمودار بحث

نمودار بحث تا به اینجا


نمودار ولایة الامر

برای دانلود ، روی تصویر کلیک کنید.

مشاهده تصویر در اندازه واقعی

سید محمد حسینی یزدی

بررسی دلالی توقیع اسحاق بن یعقوب 4

سه شنبه 29-5-93

موشر دوم :

یک سری ارزش های اجتماعی که اسلام بر آن ها اصرار دارد.

قسط - عدالت - احسان - ...

 

یا نوع تفسیر دین از پدیده های اجتماعی:

مثل اینکه حضرت علی  علیه السلام می فرمایند که : هیچ فقیری نیست مگر اینکه کسی پولدار شده است.

 

یا مثل تفسیری که اسلام از تاجر دارد. اسلام تاجر را جزء صنعتگران می خواند. نه به عنوان یک دلال.

تاجر یک تولید کننده تلقی می شود. تولید کننده پولی که می گیرد بر اساس کار و عملی که انجام داده است می گیرد. لذا اگر حاکم بفهمد که پول را در مقابل عملش نمی گیرد مثل اینکه احتکار می کند و بدون عمل سود می کند می تواند جلویش را بگیرد.

از این نوع بیان ها فقیه می تواند مذاق اسلام و شریعت را به دست بیاورد.

 

موشر سوم:

ببینیم عناصر متغیر، انهایی که در دایره منطقة الفراق ظهور پیدا کرده است. آنهایی که پیامبر و ائمه علیهم السلام به وصف ولی بودنشان صادر کرده اند چگونه بوده است؟

اهل بیت یک حیثیتشان امام بودنشان است و یک حیثیتشان حاکم و والی بودن. پیامبر اکرم، امیر المومنین و امام حسن مجتبی علیهم السلام حکومت ظاهری هم داشته اند. آن احکام حکومتی چه بوده است و چگونه بوده است؟

ببینیم هدف حضرت از صدور این حکم حکومتی چه بوده است؟ در زمان ما نمی توان دقیقاً همان کار را انجام داد، اما می توان هدف از انجام آن کار را استنباط کرد و در زمان خودمان مصداق آن را اجرا کرد. و این کار، کار فقیه است.

از جمله حکم های حکومتی این است که پیامبر گفتند که اجاره دادن زمین ممنوع است! مالک زمین نباید کرایه بدهد. یا خودش زراعت کند یا بدون کرایه به برادرش بدهد تا او زراعت کند! اگر برادرش هم نخواست زمینش را نگه دارد!!!

عقد اجاره که اشکال ندارد. چرا پیامبر اکرم حرام کردند. ولی ما برداشت کردیم حضرت به وصف ولی بودنشان اجاره را منع کردند تا توازن مالی رعایت بشود.

 

روایت دیگر:

پیامبر اکرم فرمودند زیادی آبی را که خریده ای نگه ندار!

 

دلیل می گوید که الناس مسلطون علی اموالهم. هر آنچه می خرد می تواند نگه دارد. اما حضرت احتکار را حرام کردند. چون توازن عرضه و تقاضا را از بین می برد. نرخ کاذبی به وجود می آید که در قبال هیچ زحمتی نیست و به جامعه ضرر می زند.

 

مؤشر چهارم:

اهدافی که برای ولی امر در خود نصوص آمده است.

مثلا : ان علی الوالی ...

اگر زکات کافی نبود برای فقرا، ولی باید از خودش بدهد تا فقرا بی نیاز بشوند.

در این روایت هدف کاملا مشخص شده است که باید فقرا تأمین شوند.

 

مؤشر پنجم:

مثلا این که یک سری روایات و فتاوا را کنار هم بگزاریم و از بین این ها یک معنایی را اصطیاد کنیم.

مثلا:

فقیه می گوید «کسبی که در مقابلش عملی نیست حرام است» این حکم از کدام روایت است؟

-        اسلام برای منابع طبیعی مالکیت قائل نشده است. به صرف حیازت ملکیت نمی آید. باید حتما یک کاری برای آن انجام بدهید.

-        اگر کسی قبلا احیا کرده است و از بین رفته است و کس دیگری دوباره احیا کرده است ملک برای نفر دوم است.

-        ... (در کتاب آمده است)

 

همه این ها که کنار هم قرار می گیرد، فقیه به این نتیجه می رسد که اسلام ربح بلاعمل را مغبوض می دارد.

 

* این حرف هایی که تا اینجا بیان شد، بر این اساس بود که شهید صدر می خواست بگوید فقیه برای ملئ منطقة الفراق باید اول موشرات را ببیند و طبق آن حکم بدهد.

اگر مراد شهید صدر این است که خوب است.

اما گر مراد شهید صدر این است که «اگر موشری بود فقیه می تواند منطقة الفراق را پر کند. و اگر مؤشری نبود باید سکوت کند و دست نگه دارد.»

اگر مراد، این احتمال دوم باشد، ما موافق نیستیم و این را قبول نداریم . چون این قید اضافی است و باید مدعی این قید، دلیل بیاورد.

ما یک قید بیشتر نداریم، این که ملئ منطقة الفراق باید در چارچوب احکام ثابت باشد. احکام ثابت را در معرض خطر قرار ندهد. اگر هم می خواهد احکام الزامی را تحت الشعاع قرار دهد فقط باید جایی باشد که موضوع آن حکم الزامی تغییر کرده باشد. ولو به نحو تزاحم. مثل اینکه موضوع حج ضرر به اسلام باشد.

و الا نمی تواند اعمال ولایت کند.

 

پس اطلاق دلیل ولایت فقیه شامل احکام الزامی نمی شود. ولی شامل احکام ولایی که موشری در آن وجود ندارد می شود.

 

نتایج بحث ... (کتاب)

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

بررسی دلالی توقیع اسحاق بن یعقوب 3

سه شنبه: 28-5-93

در بحث تشخیص موضوع به شهید اشکال می کنیم.

سوال می کنیم که آیا در تشخیص موضوع تخصص فقیه نیاز نیست؟

جواب:

فقط بحث تشخیص موضوع نیست. بلکه تشخیص موضوع است و بعد برایش حکم را هم بیان کنی.

تشخیص موضوع به دست غیر فقیه هم باشد می گویید اشکالی ندارد. شخص مومن به عنوان حاکم اسلامی می خواهد موضوع را تشخیص دهد. سوال: بعد از تشخیص موضوع به حکم چه کسی عمل کند؟ مرجع تقلید خودش؟ چرا به نظر دیگر مراجع عمل نکند؟ شخص بعدی که رئیس ممکلت شود اگر تشخیص موضوعش متفاوت بود چه کند؟ او هم به مرجعش مراجعه کند؟ در این صورت حکومت از هم گسسته خواهد شد.

لذا باید حاکم، مجتهدی باشد که موضوع را تشخیص دهد و حکم را صادر کند. و این در حالی است که اختلاف برداشت ها در حکم بسیار است.

لذا در تشخیص موضوع هم تخصص دخیل است.

مضافا بر این که خود تشخیص موضوع نیاز به تخصص دارد.

 

اگر در تشخیص موضوع بگوییم که خودش تشخیص موضوع بدهد و حکمش را از فقیه بپرسد. اگر این طور باشد، در ملأ منطقة الفراق هم همین فرض قابل تصور است. و شما این را در آنجا قبول ندارید. پس این تفکیک قابل قبول نیست.

 

بالاخره دلیل انتخاب که منتخب را نافذ می داند، این دلیل چه شد؟! دلیل انتخاب مقدم است یا دلیل ملأ منطقة الفراق؟

دلیل ملأ منطقه الفراق مقدم می شود بر دلیل انتخاب، چون دلیل انتخاب زمانی که خدا و پیامبر حرفی داشته باشند اطلاق ندارد. به استدلال آیه قرآن : (وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً  /  احزاب 36)

 

جمع عرفی اش این است که بگوییم انتخاب در محدوده فقیه برای مردم نافذ است.

 

هنوز دو سوال باقی مانده است:

1) آیا دلیل بر انتخاب داریم؟ جواب خواهیم داد.

2) موشرات در احکام چیست؟

چند مثال برای موشرات در احکام می زنیم که مشخص شود که دریافت این موشرات کار فقیه است:

- هدف منصوص برای حکم ثابت.

مثال قرآنی : ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُم‏ (حشر 7)

ظاهر از این نص شریف این است که انتشار مال بین مردم چیزی است که شارع می خواهد. ممکن است پیامبر حکمی را تشخیص دهد که در این آیه نیامده است ولی با این علت تناسب دارد.

 

اگر مومنی باشد که بگوید من هم تشخیص می دهم که این علت است و حکم را می توانم اجرا کنم.

سوال: این علت، علت است یا حکمت؟

اگر علت است که حکم الله ثابت است. نه حکم حکومتی. یا حکمت است که نمی توان با آن حکم داد.

منِ فقیه می گویم که این علت است . ولی منجر به حکم الله ثابت هم نمی شود. چون با توجه به شرایط زمان و مکان حکم تغییر خواهد کرد.

 

تعمیق اشکال:

این هدفی که ایه بیان کرده است. علت است یا حکمت است. اگر حکمت که هیچ. اگر علت است: نص بر علیت دو جور است. مدل اول این ست که حکم را بیان می کند و در بیان علت یکی از حالات و اوصاف موضوع را به عنوان علت بیان می کند. «لاتشرب الخمر لانه مسکر» - العلة تعمم و تخصص مربوط به اینجاست.

اما گاهی علت را می آورد به عنوان هدف انتهایی حکم. اگر می گفت «لاتشرب الخمر کی لاتزول عقلک» این علت را نمی توان تعمیم داد.

 

ما در حالت اول می فهمیم که شارع حکم را روی علت برده است. نه روی موضوع. یعنی شارع گفته است. که «لاتشرب المسکر» و در قالب یک مصداقش آن را گفته است. اما اگر علت به عنوان غایت و هدف بیان شده باشد این توضیح در مورد آن صادق نیست. «صوموا تصحوا» آیا می توان گفت که هر آنچه موجب صحت بدن می شود واجب است؟!

 

امام می فرمایند که ما می گویند که علت نیست و حکمت است! اگر حکمت است چه طور می توان با آن حکم صادر کرد؟ امام ره می فرمایند که با حکمت نمی توان فتوا داد. اما حکم حکومتی که می توان صادر کرد!!!

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی