جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

۵۳ مطلب با موضوع «طلبگی :: فیش های طلبگی» ثبت شده است

ارزان شد!

برای ما هم پیش آمده است که گاهی به مسافرت می رویم. در آن شهر، جنس های مورد نیاز ما ارزان تر از شهر خودمان است. مثلاً کسی قشم می رود. لباس هایی که در قشم می بیند معمولاً ارزانتر از جاهای دیگر است. وقتی این قیمت ها را می بیند، سعی می کند بیشتر از معمول خرید کند. می گوید الان که بخرم، به نفعم هست. نهایتا چند ماه دیگر استفاده می کنم. 

***

بین سال، یک ماه خدای متعال حراجی و ارزانی می زند به مغفرت و آمرزش. می گوید یک ماه زیر قیمت خرید مغفرت را می فروشم! اینجاست که افراد زیرک و فرز شروع می کنند به خریدن. شروع می کنند به ذخیره کردن و می گویند الان که ارزان است بگزار بیشتر بخریم. 

در تعبیر بعضی روایات داریم که «دنیا بازار است». خب هر بازاری هم یک زمانی حراجی راه می اندازد. خدا هم در ماه رمضان زیر قیمت بقیه سال، می آمرزد و می بخشد. اصلاً خدای متعال در ماه رمضان ، مجانی می بخشد!

۵ نظر
سید محمد حسینی یزدی

یک قطره مناجات...

یک جمله از مناجات شعبانیه...

«مستکیناً لک، متضرعاً الیک»

بدبخت و بیچاره و درمانده به سوی تو آمده ام.

***

چرا این طور با خدا صحبت می کنیم؟ آیا خدا خوشش می آید که ما خودمان را ذلیل کنیم؟ اگر خودمان را کوچک نکنیم خدا به ما توجه نمی کند؟

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

لم نجد له عزماً

یک درد دل:

یکی از فکرهای من همیشه این بوده که چرا ما این قدر قدم های بلند رو آرزو می کنیم آما حرکت نمی کنیم؟ آن قدم چرا اتفاق نمی افتد؟چرا گامی برداشته نمی شود؟

یکی از مهم ترین مشکلات، عدم دغدغه است. فقط حرف می زنیم، اتفاقاً کسی که خیلی تشنه باشد، حرف از آب نمی زند، تشنگی او را بلند می کند و به سمت لیوان آب می برد.

کسی که دغدغه «رشد» دارد، کسی دغدغه «کمال» دارد، کسی دغدغه «حرکت» دارد، حرف نمی زند، حرکت می کند، اگر هم حرف می زند، کوتاه و مختصر...

باید دغدغه داشت. باید حرکت کرد. باید خواست. باید تلاش کرد. باید بلند شد. باید رفت...

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

لحظه به لحظه باید جنگید...

یکی از صفات مثبت شیطان صبر و تحمل زیادش هست. اصلاً عجله ای در گمراه کردن ندارد. خیلی آرام و با حوصله، قدم به قدم ، لحظه به لحظه ، ساعت ها و روز ها وقت می گذارد تا نتیجه بگیرد. از جلو و عقب و راست و چپ می آید و می رود (1)

اگر کسی بخواهد با این چنین دشمنی مبارزه کند، باید مثل خودش صبر و حوصله داشته باشد، لحظه به لحظه حواسش جمع باشد، قدم به قدم طوری حرکت کند که شیطان همراهی اش نکند.

ما فکر کرده ایم که اگر دو رکعت نماز بخوانیم شیطان دیگر به گرد پای ما هم نخواهد رسید!

چرا توقع داریم با این همه تنبلی و وارفتگی ای که داریم باید به مقامات بالا برسیم؟ چرا بدون مبارزه توقع پیروزی داریم؟ لحظه به لحظه باید جنگید...

تعدادی از آیات مرتبط:

- شیطان دشمن قسم خورده: اعراف 16

- شیطان دشمن آشکار: بقره 168

- شیطان و زینت دادن دنیا: حجر 39

- شیطان و اصرار و تلاش او بر گمراهی انسانها: حجر 39

- شیطان و وعده های دروغین: ابراهیم 22

- تقوا راه مبارزه و شکست شیطان: اعراف 201

- ...


(1) اعراف : 17

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

اعمال مستحب ، مایه ی رشد یا سقوط ؟

ماه رجب و شعبان دو ماهی هستند که ما را آماده مهمانی ماه رمضان می کنند. لباس چرک آلود گناه را از تن من بیرون می آورند و تنم را شستشو می دهند.

نکته ای که باید خیلی مراقب بود این است که شیطان بیکار نمی نشیند

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

اولین گام رشد

خیلی از ما ها دوست داریم که بهتر بشویم. رشد کنیم. اما...

۲ نظر
سید محمد حسینی یزدی

به فکر مهمانی...

اگر کسی شما را به مهمانی دعوت کند، شما از مدتی قبل، به فکر آماده شدن برای آن مهمانی می افتید. کفش و لباس و پیراهن و ...

مثلاً کسی روز جمعه مهمانی دعوت شده است. از بین هفته وسایل و لباسهایش را بررسی میکند. اگر کسی نیم ساعت مانده به مهمانی تازه به فکر بیفتد

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

عبادت تنها راه بندگی؟

گاهی اوقات آن قدر عبادت می کنیم که نمی فهمیم دقیقاً چه کار می کنیم؟

عبادت را چه معنا می کنیم؟

عبادت در نگاه اول به «اعمال و رفتاری خاص گفته می شود که در زمان های خاص انجام می شود.» نماز، روزه، زیارت ائمه، قرآن خواندن و ... آیا عبادت همین هاست. ارتباط با خدا فقط با این کارهاست؟

اگر این باشد که من و آن مسیحی که عبادتش را فقط حضور در کلیسا می داند چه فرقی دارند؟

ریش و تسبیح و مهر بزرگ و سجاده، نشان عابد بودن است؟

چرا وقتی حرف از اخلاق خوب و ادب و مهربانی و سخاوت و ... زده می شود، تصویر یک شخص "مومن" (!) به ذهن من و شما نمی آید. (یا دست کم ، کمتر به ذهن می آید)

بندگی و عبودیت فقط به نماز و روزه و ... نیست. اینها سر جایش. اما کسی که نماز اول وقت می خواند ولی هنگام معامله و کاسبی حق دیگران را ضایع می کند، این نماز فایده ی چندانی برایش ندارد.

یک مَن ریش هم برای کسی که داخل خانه با زن و بچه اش بد اخلاقی می کند نمی تواند تأثیری در مومن بودن بگذارد.

تسبیح و ذکر بیست و چهارساعته هیچ تضمینی برای ورود به بهشت نیست وقتی من حق الناس به گردنم هست.

حرفم این است: چرا خدا و بندگی اش را در تمام زندگی مان نمی بینیم. لحظه لحظه زندگی ما اگر با این آیه باشد که «الم یعلم بأن الله یری: آیا (بنده) ندانست که خدا می بیند» ؛ زندگی کردنمان فرق می کند. و ما تابحال نخواسته ایم...

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

زخم روحی

هر زخمی طول می کشه تا خوب بشه.
هر گناه و خطای ما روحمون رو زخمی می کنه. برای خوب شدنش باید مدتی مراقبش باشیم تا خوبِ خوب بشه.
روحمون هم که مریض و زخمی باشه رشد نمی کنیم.

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

من که چیزی نگفتم!

گاهی اوقات همین «چیزی نگفتن ها» زندگیهایی را به هم می زند!
جملاتی که زورشان زیاد است.
چه کار داریم فلانی چاق شده یا لاغر
ماشینش نو است یا کهنه
فرش خانه اش دستی یا ماشینی
و...
وقتی می فهمیم به خاطر حرف ما بود که در این خانواده اختلاف افتاد با یک اعتماد به نفس کامل می گوییم: «من که چیزی نگفتم!»

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی