جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبودیت» ثبت شده است

در کدام راه حرکت می کنیم؟

منبر شب نوزده ماه رمضان 1394- بندگی و عبودیت 

--------------------------------------------------------------

همه ما به اجبار در مسیر دنیا، در حال حرکتیم. حضرت امیر علیه السلام می فرمایند: «اهل الدنیا کَرَکبٍ یُسار بهم و هم نیام. (حکمت 64 نهج البلاغه)  اهل دنیا ماننده سواره ای هستند که برده می شوند. و در این حالت آن ها خواب هستند» 

مثل قطار ، ماشین، یا هواپیمایی که ما برای مسافرت سوار می شویم. در این وسیله فرقی نمی کند من بیدار باشم یا خواب، به هر حال آن وسیله من را با خودش می برد. 

اینکه می رویم، دستِ ما نیست. اما اینکه چه طور برویم دست ما هست! ما می توانیم تعیین کنیم که چگونه حرکت کنیم.

چند راه برای انتخاب وجود دارد؟ 

قرآن می گوید دو راه بیشتر نیست: 

«لا اکراه فی الدین قد تبیّن الرشدُ من الغیّ . اجباری در دین نیست. قطعاً روشن و واضح و آشکار شده است راه رشد و گمراهی» 

ما ، یا در مسیر هدایت و ایمان و سعادت هستیم و یا در مسیر گمراهی و کفر و بدبختی. 

چه طور بفهمیم در کدام مسیر حرکت می کنیم؟

هر مسیر و جاده ای ، تابلوها و نشانه هایی دارد. مسیر هدایت نشانه هایی دارد. اگر آن نشانه ها در زندگی ما بود، ما در مسیر خوشبختی و سعادتیم. و اگر نبود، قطعا در حال حرکت به سمت گمراهی و بدبختی هستیم. 

با ادعا و حرف نمی شود خوشبخت شد. باید عمل کنیم و در رفتار و زندگی مان نشان بدهیم. 

قرآن می فرماید: «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون. (ای مومنان) نمیرید مگر اینکه مسلمان باشید» از این آیه می فهمیم که چگونه مردن دست ماست. ماییم که باید با نشانه ها بفهمیم کدام مسیر را انتخاب کرده ایم. بمانیم یا برگردیم!


۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

اعمال مستحب ، مایه ی رشد یا سقوط ؟

ماه رجب و شعبان دو ماهی هستند که ما را آماده مهمانی ماه رمضان می کنند. لباس چرک آلود گناه را از تن من بیرون می آورند و تنم را شستشو می دهند.

نکته ای که باید خیلی مراقب بود این است که شیطان بیکار نمی نشیند

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

اولین گام رشد

خیلی از ما ها دوست داریم که بهتر بشویم. رشد کنیم. اما...

۲ نظر
سید محمد حسینی یزدی

به فکر مهمانی...

اگر کسی شما را به مهمانی دعوت کند، شما از مدتی قبل، به فکر آماده شدن برای آن مهمانی می افتید. کفش و لباس و پیراهن و ...

مثلاً کسی روز جمعه مهمانی دعوت شده است. از بین هفته وسایل و لباسهایش را بررسی میکند. اگر کسی نیم ساعت مانده به مهمانی تازه به فکر بیفتد

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

عبادت تنها راه بندگی؟

گاهی اوقات آن قدر عبادت می کنیم که نمی فهمیم دقیقاً چه کار می کنیم؟

عبادت را چه معنا می کنیم؟

عبادت در نگاه اول به «اعمال و رفتاری خاص گفته می شود که در زمان های خاص انجام می شود.» نماز، روزه، زیارت ائمه، قرآن خواندن و ... آیا عبادت همین هاست. ارتباط با خدا فقط با این کارهاست؟

اگر این باشد که من و آن مسیحی که عبادتش را فقط حضور در کلیسا می داند چه فرقی دارند؟

ریش و تسبیح و مهر بزرگ و سجاده، نشان عابد بودن است؟

چرا وقتی حرف از اخلاق خوب و ادب و مهربانی و سخاوت و ... زده می شود، تصویر یک شخص "مومن" (!) به ذهن من و شما نمی آید. (یا دست کم ، کمتر به ذهن می آید)

بندگی و عبودیت فقط به نماز و روزه و ... نیست. اینها سر جایش. اما کسی که نماز اول وقت می خواند ولی هنگام معامله و کاسبی حق دیگران را ضایع می کند، این نماز فایده ی چندانی برایش ندارد.

یک مَن ریش هم برای کسی که داخل خانه با زن و بچه اش بد اخلاقی می کند نمی تواند تأثیری در مومن بودن بگذارد.

تسبیح و ذکر بیست و چهارساعته هیچ تضمینی برای ورود به بهشت نیست وقتی من حق الناس به گردنم هست.

حرفم این است: چرا خدا و بندگی اش را در تمام زندگی مان نمی بینیم. لحظه لحظه زندگی ما اگر با این آیه باشد که «الم یعلم بأن الله یری: آیا (بنده) ندانست که خدا می بیند» ؛ زندگی کردنمان فرق می کند. و ما تابحال نخواسته ایم...

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

من چه می کنم؟

"وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم‏"  

(یس 61)

خدا گفته "بنده من می خواهی صراط مستقیم را پیدا کنی؟ عبد من باش! همین راه، راه مستقیم است"


عبد یعنی بنده بودن 

بنده بودن یعنی مطیع محض بودن

مطیع محض بودن یعنی هر چه مولی گفت بگوییم چشم

هر چه مولی گفت بگوییم چشم، یعنی حرف بقیه هیچ هیچ!

ولی ما...

- عروسی که میگریم. خیلی دوست داریم عبد باشیم، اما یک شب موسیقی گذاشتن و رقصیدن و ... که اشکالی ندارد!

- دخترمان را می خواهیم شوهر بدهیم، درست است که ایمان مهم است اما آیا نباید داماد یک شغل درست و حسابی داشته باشد؟!

- بالاخره باید توی این دوره و زمانه به روز باشیم. نمی شود که ماهواره نداشته باشیم!

- توی مهمانی همه زنها با مردها سلام و احوال پرسی می کنند و شوخی و خوش و بش و ... بالاخره قوم و خویش هستیم، نمی شود که!!!

- قوانین راهنمایی و رانندگی برای همه است اما من الان عجله دارم!!!

- باید حقوق همسایه را رعایت کرد اما این همسایه لیاقت ندارد که! او رعایت نمی کند، چرا من رعایت کنم؟!!!

- برادر زنم شش ماه است به خانه ما نیامده است. من تا به حال 2 بار به خانه اش رفته ام. تا او نیاید دیگر من خانه اش نخواهم رفت!!!

- پسر عمویم گرفتار است و باید به او کمک کرد، اما مگر وقتی من گرفتار بودم او دست من را گرفت؟ پس من هم کمک نمی کنم!

- چرا رفیقت را جلوی جمع تحقیر کردی؟ بله! کار خوبی نبود اما لازم بود!!! هنوز حسابمان تسویه نشده است!!!

- ...

سوال: ایا ما عبد خدا هستیم. 

خدا چه می گوید؟؟؟ اهل بیت چه می خواهند؟ 


مــــــــــــــن چــــــــه می کنــــــــــــــــم؟؟؟

۱۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

فیش: عبودیت 3

پازل

فیش:

موضوع: عبودیت و بندگی/  فیش 3 /  تشبیه اعمال به پازل 


قطعه های پازل:

اعمال ما مثل دانه های پازل است. صفحه پازل همان عبودیت و بندگی است. تک تک اعمال ما قطعه های یک پازل هستند که وقتی کنار هم قرار داده می شوند عاقبت و نتیجه ما را می سازند. 

 

صفحه پازل:

صفحه ای که اعمالمان را در آن قرار می دهیم، یا "صفحه خدا" ست و یا "صفحه شیطان" 

اگر نمازمان قربة الی الله باشد یعنی نماز را در صفحه خدا قرار داده ایم. اگر از روی ریا و سمعه خواندیم، نمازمان را در صفحه شیطان گذاشته ایم. 

 

دور پازل و خط ها:

دور صفحه پازل طرح هایی است که ما را برای چیدن قطعات کمک می کند. هم چنین خطوطی که بین صفحه هست، به ما می گوید که آیا قطعه را کاملا در جای خودش قرار داده ایم یا کمی جابجا است.

هر چه قدر عبودیت و بندگی ما خالصانه تر باشد، خطوط صفحه زندگی مان پررنگ تر است و کمتر اشتباه خواهیم کرد. 

اگر صفحه زندگی مان صفحه عبودیت خدا باشد، قطعاً خط زندگی ما خط خدا و قرآن و اهل بیت خواهد بود. 

 

حرکت تدریجی: 

برای ساختن پازل نمی توان همه قطعه ها را یک دفعه قرار داد. باید کم کم از کناره های پازل شروع کرد تا تصویر پازل کامل شود. 

نمی توانیم تمام زندگی ما را یک دفعه و ناگهانی خدایی کنیم. باید یکی یکی اعمال و رفتارمان را خدایی کنیم و رنگ خدایی ببخشیم.

همان که اهل بیت برای آن ما را به "محاسبه نفس" و "تربیت نفس" راهنمایی کرده اند. باید به نفس دانه دانه آموزش بدهیم. اگر یک دفعه و یک جا بخواهیم این کار را بکنیم، به نتیجه نخواهیم رسید.

 

شروع از قطعه های ساده تر:

در پازل از چیدن قطعه های ساده تر شروع می کنیم تا کلافه و سردرگم نشویم. 

در اعمال و رفتار و بندگی مان نیز باید از کارهای ساده و آسان شروع کنیم تا بتوانیم قدم به قدم نفس را تربیت کنیم.

۲ نظر
سید محمد حسینی یزدی

فیش: عبودیت 2

فیش: 

موضوع: عبودیت و بندگی 2 / تشبیه اعمال به بازی / تشبیه اعمال به پازل


یا در راه خدا هستیم یا در راه شیطان و طاغوت

ما ادعا می کنیم که در راه "خدا" هستیم و مولا و سرپرستمان خداست. اما آیا واقعا هم در مسیر و راه خدا هستیم؟

مثال: اگر در جاده ای در مسافرت، توی یک خیابان شک کنیم که درست آمده ایم یا نه، چه می کنیم؟ سوال می کنیم. از یک شخص بومی می پرسیم که "فلان خیابان همین جاست؟"

 

اگر شک کردیم که در راه خدا هستیم یا نه سریع باید از یک بومیِ راه خدا سوال کنیم که "آیا راه خدا همین جاست؟!»

دنیا مثل یک زمین است که ما در حال بازی کردن در آن هستیم. آیا در زمین خدا بازی می کنیم یا در زمین شیطان.

 

دنیا مثل یک پازل است. آیا ما قطعه های زندگی ما را در صفحه پازل خدا قرار می دهیم یا در صفحه پازل شیطان؟

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

فیش: عبودیت 1

فیش 1


مقدمه:
هر کسی توی زندگی در حال حرکت در یک مسیر است. و این حرکت را همه دارند. 
سوال: چند مسیر و چند انتخاب برای ما در زندگی وجود دارد؟
آیه قرآن می فرماید:
 
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون.» (بقره 257)
 
دو "ولی" بیشتر وجود ندارد. یا "خدا" و یا "طاغوت". راه سومی وجود ندارد.
اگر در مسیر خدا هستیم در مسیر شیطان نیستیم و اگر در مسیر شیطان هستیم در مسیر خدا نخواهیم بود.

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی