جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

سلام خوش آمدید

۶۷ مطلب با موضوع «طلبگی» ثبت شده است

سلام به همه دوستان 

14 خاطره عکس، از شهید بهشتی. 

برای دریافت تمام 14 عکس کلیک کنید
حجم: 799 کیلوبایت


برای مشاهده تمام عکس ها به ادامه مطلب بروید

  • سید محمد حسینی یزدی

بلا و گرفتاری و بدبختی و سختی ووو

متن زیبایی رو در سایت «aviny.com» دیدم در مورد بلا و گرفتاری. 

نکات خوبی داشت که بفهمیم چرا گرفتاری و سختی به ما وارد می شود. 


بسم الله الرحمن الرحیم

 

سختی ها، مشکلات، مصائب و بلایا در زندگی همه انسان ها وجود دارد، اما با دقت در تاریخ زندگی بشر دیده می شود کافران و ستمگران بیش از مومنان در دنیا از رفاه مادی هرچند بطور نسبی و کوتاه مدت برخوردار بودند[1]. زندگی مومنانه معمولا همراه دارایی های فراوان نبوده، و اگر بوده سختی های دیگری در زندگی مومنانه همچون بیماری و بی وفایی دوستان و ظلم دشمنان دیده می شود.

امام باقر علیه السلام : إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی إذا أحَبَّ عَبداً غَتَّهُ بِالبَلاءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالبَلاءِ ثَجّاً فإذا دَعاهُ قالَ لَبَّیکَ عَبدی لَئِن عَجّلتُ لَکَ ما سَأَلتَ إنّی علی ذلِکَ لَقادرٌ و لَئِنِ ادَّخرتُ لَکَ فَما ادَّخرتُ  لَکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ اصول کافی ج2 ص253(باب شدة ابلاء المومن حدیث 7) .

  • سید محمد حسینی یزدی

برای ما هم پیش آمده است که گاهی به مسافرت می رویم. در آن شهر، جنس های مورد نیاز ما ارزان تر از شهر خودمان است. مثلاً کسی قشم می رود. لباس هایی که در قشم می بیند معمولاً ارزانتر از جاهای دیگر است. وقتی این قیمت ها را می بیند، سعی می کند بیشتر از معمول خرید کند. می گوید الان که بخرم، به نفعم هست. نهایتا چند ماه دیگر استفاده می کنم. 

***

بین سال، یک ماه خدای متعال حراجی و ارزانی می زند به مغفرت و آمرزش. می گوید یک ماه زیر قیمت خرید مغفرت را می فروشم! اینجاست که افراد زیرک و فرز شروع می کنند به خریدن. شروع می کنند به ذخیره کردن و می گویند الان که ارزان است بگزار بیشتر بخریم. 

در تعبیر بعضی روایات داریم که «دنیا بازار است». خب هر بازاری هم یک زمانی حراجی راه می اندازد. خدا هم در ماه رمضان زیر قیمت بقیه سال، می آمرزد و می بخشد. اصلاً خدای متعال در ماه رمضان ، مجانی می بخشد!

  • ۵ نظر
  • ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۶
  • سید محمد حسینی یزدی

یک جمله از مناجات شعبانیه...

«مستکیناً لک، متضرعاً الیک»

بدبخت و بیچاره و درمانده به سوی تو آمده ام.

***

چرا این طور با خدا صحبت می کنیم؟ آیا خدا خوشش می آید که ما خودمان را ذلیل کنیم؟ اگر خودمان را کوچک نکنیم خدا به ما توجه نمی کند؟

  • ۰ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۰
  • سید محمد حسینی یزدی

یک درد دل:

یکی از فکرهای من همیشه این بوده که چرا ما این قدر قدم های بلند رو آرزو می کنیم آما حرکت نمی کنیم؟ آن قدم چرا اتفاق نمی افتد؟چرا گامی برداشته نمی شود؟

یکی از مهم ترین مشکلات، عدم دغدغه است. فقط حرف می زنیم، اتفاقاً کسی که خیلی تشنه باشد، حرف از آب نمی زند، تشنگی او را بلند می کند و به سمت لیوان آب می برد.

کسی که دغدغه «رشد» دارد، کسی دغدغه «کمال» دارد، کسی دغدغه «حرکت» دارد، حرف نمی زند، حرکت می کند، اگر هم حرف می زند، کوتاه و مختصر...

باید دغدغه داشت. باید حرکت کرد. باید خواست. باید تلاش کرد. باید بلند شد. باید رفت...

  • ۰ نظر
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۸
  • سید محمد حسینی یزدی

یکی از صفات مثبت شیطان صبر و تحمل زیادش هست. اصلاً عجله ای در گمراه کردن ندارد. خیلی آرام و با حوصله، قدم به قدم ، لحظه به لحظه ، ساعت ها و روز ها وقت می گذارد تا نتیجه بگیرد. از جلو و عقب و راست و چپ می آید و می رود (1)

اگر کسی بخواهد با این چنین دشمنی مبارزه کند، باید مثل خودش صبر و حوصله داشته باشد، لحظه به لحظه حواسش جمع باشد، قدم به قدم طوری حرکت کند که شیطان همراهی اش نکند.

ما فکر کرده ایم که اگر دو رکعت نماز بخوانیم شیطان دیگر به گرد پای ما هم نخواهد رسید!

چرا توقع داریم با این همه تنبلی و وارفتگی ای که داریم باید به مقامات بالا برسیم؟ چرا بدون مبارزه توقع پیروزی داریم؟ لحظه به لحظه باید جنگید...

تعدادی از آیات مرتبط:

- شیطان دشمن قسم خورده: اعراف 16

- شیطان دشمن آشکار: بقره 168

- شیطان و زینت دادن دنیا: حجر 39

- شیطان و اصرار و تلاش او بر گمراهی انسانها: حجر 39

- شیطان و وعده های دروغین: ابراهیم 22

- تقوا راه مبارزه و شکست شیطان: اعراف 201

- ...


(1) اعراف : 17

  • ۰ نظر
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۰۷
  • سید محمد حسینی یزدی

ماه رجب و شعبان دو ماهی هستند که ما را آماده مهمانی ماه رمضان می کنند. لباس چرک آلود گناه را از تن من بیرون می آورند و تنم را شستشو می دهند.

نکته ای که باید خیلی مراقب بود این است که شیطان بیکار نمی نشیند

  • ۰ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۵۶
  • سید محمد حسینی یزدی

خیلی از ما ها دوست داریم که بهتر بشویم. رشد کنیم. اما...

  • ۲ نظر
  • ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۵
  • سید محمد حسینی یزدی

اگر کسی شما را به مهمانی دعوت کند، شما از مدتی قبل، به فکر آماده شدن برای آن مهمانی می افتید. کفش و لباس و پیراهن و ...

مثلاً کسی روز جمعه مهمانی دعوت شده است. از بین هفته وسایل و لباسهایش را بررسی میکند. اگر کسی نیم ساعت مانده به مهمانی تازه به فکر بیفتد

  • ۰ نظر
  • ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۴
  • سید محمد حسینی یزدی

گاهی اوقات آن قدر عبادت می کنیم که نمی فهمیم دقیقاً چه کار می کنیم؟

عبادت را چه معنا می کنیم؟

عبادت در نگاه اول به «اعمال و رفتاری خاص گفته می شود که در زمان های خاص انجام می شود.» نماز، روزه، زیارت ائمه، قرآن خواندن و ... آیا عبادت همین هاست. ارتباط با خدا فقط با این کارهاست؟

اگر این باشد که من و آن مسیحی که عبادتش را فقط حضور در کلیسا می داند چه فرقی دارند؟

ریش و تسبیح و مهر بزرگ و سجاده، نشان عابد بودن است؟

چرا وقتی حرف از اخلاق خوب و ادب و مهربانی و سخاوت و ... زده می شود، تصویر یک شخص "مومن" (!) به ذهن من و شما نمی آید. (یا دست کم ، کمتر به ذهن می آید)

بندگی و عبودیت فقط به نماز و روزه و ... نیست. اینها سر جایش. اما کسی که نماز اول وقت می خواند ولی هنگام معامله و کاسبی حق دیگران را ضایع می کند، این نماز فایده ی چندانی برایش ندارد.

یک مَن ریش هم برای کسی که داخل خانه با زن و بچه اش بد اخلاقی می کند نمی تواند تأثیری در مومن بودن بگذارد.

تسبیح و ذکر بیست و چهارساعته هیچ تضمینی برای ورود به بهشت نیست وقتی من حق الناس به گردنم هست.

حرفم این است: چرا خدا و بندگی اش را در تمام زندگی مان نمی بینیم. لحظه لحظه زندگی ما اگر با این آیه باشد که «الم یعلم بأن الله یری: آیا (بنده) ندانست که خدا می بیند» ؛ زندگی کردنمان فرق می کند. و ما تابحال نخواسته ایم...

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۰۴
  • سید محمد حسینی یزدی

سلام.
این وبلاگ را ساختم برای اینکه اول از همه تذکری باشد برای خودم. و البته اگر شد سوزنی هم به دیگران بزنیم. که "ان الذکری تنفع المومنین"
ان شاء الله

پیام های کوتاه
آخرین نظرات