جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پازل خدا» ثبت شده است

من چه می کنم؟

"وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم‏"  

(یس 61)

خدا گفته "بنده من می خواهی صراط مستقیم را پیدا کنی؟ عبد من باش! همین راه، راه مستقیم است"


عبد یعنی بنده بودن 

بنده بودن یعنی مطیع محض بودن

مطیع محض بودن یعنی هر چه مولی گفت بگوییم چشم

هر چه مولی گفت بگوییم چشم، یعنی حرف بقیه هیچ هیچ!

ولی ما...

- عروسی که میگریم. خیلی دوست داریم عبد باشیم، اما یک شب موسیقی گذاشتن و رقصیدن و ... که اشکالی ندارد!

- دخترمان را می خواهیم شوهر بدهیم، درست است که ایمان مهم است اما آیا نباید داماد یک شغل درست و حسابی داشته باشد؟!

- بالاخره باید توی این دوره و زمانه به روز باشیم. نمی شود که ماهواره نداشته باشیم!

- توی مهمانی همه زنها با مردها سلام و احوال پرسی می کنند و شوخی و خوش و بش و ... بالاخره قوم و خویش هستیم، نمی شود که!!!

- قوانین راهنمایی و رانندگی برای همه است اما من الان عجله دارم!!!

- باید حقوق همسایه را رعایت کرد اما این همسایه لیاقت ندارد که! او رعایت نمی کند، چرا من رعایت کنم؟!!!

- برادر زنم شش ماه است به خانه ما نیامده است. من تا به حال 2 بار به خانه اش رفته ام. تا او نیاید دیگر من خانه اش نخواهم رفت!!!

- پسر عمویم گرفتار است و باید به او کمک کرد، اما مگر وقتی من گرفتار بودم او دست من را گرفت؟ پس من هم کمک نمی کنم!

- چرا رفیقت را جلوی جمع تحقیر کردی؟ بله! کار خوبی نبود اما لازم بود!!! هنوز حسابمان تسویه نشده است!!!

- ...

سوال: ایا ما عبد خدا هستیم. 

خدا چه می گوید؟؟؟ اهل بیت چه می خواهند؟ 


مــــــــــــــن چــــــــه می کنــــــــــــــــم؟؟؟

۱۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

آیا خدایی که عذاب می کند را می توان دوست داشت؟!

عذاب

آیا خدایی که عذاب می کند را می توان دوست داشت؟

 

چندی پیش یک سخنرانی را شنیدم که خطیب آن این طور صحبت می کرد که "ما چه خدایی را معرفی می کنیم؟! خانمی که حجابش کامل نیست را خدا چه می کند؟ از موهایش آویزان می کند! وقتی تشنه بشود خدا به او زقوم می نوشاند که روده و معده او هضم می شود... آیا این خدا را می توان دوست داشت." و ...

 

این حرف ها جذابیت خوبی برای مخاطب دارد. اما ایا حرف صحیحی است؟!

خدا عذاب می کند؟ بله. 

من سوالی دارم؟ اگر خدا همه را به بهشت ببرد خوب است؟!

مگر می شود که همه به بهشت بروند؟!

سوال دیگر: 

مگر بهشت و جهنم چیزی غیر از عمل خودمان است؟ اگر به خاطر خطای خودم مواخذه شدم اجازه اعتراض دارم؟

 ...

من عاشق خدایی هستم که عذاب می کند. عاشق خدایی هستم که دشمن اهل بیت را عذاب می کند به بدترین عذاب ها. 

عاشق خدایی هستم که وقتی کسی دراین دنیا زبان درازی می کند همین زبان روز قیامت داغ می شود. 

من عاشق خدایی هستم که وقتی کسی از منصبش سوء استفاده می کند از پولش ، مقامش، اعتبارش و ... سوء استفاده می کند روز قیامت به بدترین عذاب ها دچار می شود. 

چرا نمی شود این خدا را دوست داشت؟ خوب هم می شود. من که عاشق این خدا هستم. خوب که نگاه می کنم اگر این عذاب ها نبود به "عدالت" خدا شک می کردم. شاید اصلاً او را به خدایی قبول نمی کردم!

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

فیش: عبودیت 3

پازل

فیش:

موضوع: عبودیت و بندگی/  فیش 3 /  تشبیه اعمال به پازل 


قطعه های پازل:

اعمال ما مثل دانه های پازل است. صفحه پازل همان عبودیت و بندگی است. تک تک اعمال ما قطعه های یک پازل هستند که وقتی کنار هم قرار داده می شوند عاقبت و نتیجه ما را می سازند. 

 

صفحه پازل:

صفحه ای که اعمالمان را در آن قرار می دهیم، یا "صفحه خدا" ست و یا "صفحه شیطان" 

اگر نمازمان قربة الی الله باشد یعنی نماز را در صفحه خدا قرار داده ایم. اگر از روی ریا و سمعه خواندیم، نمازمان را در صفحه شیطان گذاشته ایم. 

 

دور پازل و خط ها:

دور صفحه پازل طرح هایی است که ما را برای چیدن قطعات کمک می کند. هم چنین خطوطی که بین صفحه هست، به ما می گوید که آیا قطعه را کاملا در جای خودش قرار داده ایم یا کمی جابجا است.

هر چه قدر عبودیت و بندگی ما خالصانه تر باشد، خطوط صفحه زندگی مان پررنگ تر است و کمتر اشتباه خواهیم کرد. 

اگر صفحه زندگی مان صفحه عبودیت خدا باشد، قطعاً خط زندگی ما خط خدا و قرآن و اهل بیت خواهد بود. 

 

حرکت تدریجی: 

برای ساختن پازل نمی توان همه قطعه ها را یک دفعه قرار داد. باید کم کم از کناره های پازل شروع کرد تا تصویر پازل کامل شود. 

نمی توانیم تمام زندگی ما را یک دفعه و ناگهانی خدایی کنیم. باید یکی یکی اعمال و رفتارمان را خدایی کنیم و رنگ خدایی ببخشیم.

همان که اهل بیت برای آن ما را به "محاسبه نفس" و "تربیت نفس" راهنمایی کرده اند. باید به نفس دانه دانه آموزش بدهیم. اگر یک دفعه و یک جا بخواهیم این کار را بکنیم، به نتیجه نخواهیم رسید.

 

شروع از قطعه های ساده تر:

در پازل از چیدن قطعه های ساده تر شروع می کنیم تا کلافه و سردرگم نشویم. 

در اعمال و رفتار و بندگی مان نیز باید از کارهای ساده و آسان شروع کنیم تا بتوانیم قدم به قدم نفس را تربیت کنیم.

۲ نظر
سید محمد حسینی یزدی