جــــــوالــــــــدوز

.:: باید یک "سوزن" به دیگران زد و یک "جوالدوز" به خودمون ::.

۱۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «javaldooz» ثبت شده است

فرشته ها با هم می آیند

پوستر فرشته ها...

خانواده پیشنهاد دادند که برویم سینما.

وارد سایت "سینما هویزه" شدم و بلیت را اینترنتی خریدم.

تعریف "فرشته ها با هم می آیند" را شنیده بودم.

فیلم خوبی بود.

***

من تخصصی در فیلم و نقد فیلم ندارم. اما نکاتی در مورد فیلم به ذهنم رسید که اشاره می کنم:

داستان فیلم، داستان زندگی یک طلبه جوان است که در جوانی ازدواج کرده است. اجاره نشین است و برای تأمین هزینه های زندگی اش برقی کشی ساختمان می کند.

از قضا، بچه ها سه قلو هستند و مشکلات این زوج زیاد می شود.

به نظرم نکته های مثبت و منفی ای در فیلم بود که به آن ها اشاره می کنم:

۵ نظر
سید محمد حسینی یزدی

عروس حضرت قرآن

قرآن

عروس حضرت قرآن نقاب آنگه بر اندازد ....... که دار الملک ایمان را مجرد بیند از غوغا

عجب نَبوَد گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی ....... که از خورشید جز گرمی نبیند چشم نابینا

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

آیا خدایی که عذاب می کند را می توان دوست داشت؟!

عذاب

آیا خدایی که عذاب می کند را می توان دوست داشت؟

 

چندی پیش یک سخنرانی را شنیدم که خطیب آن این طور صحبت می کرد که "ما چه خدایی را معرفی می کنیم؟! خانمی که حجابش کامل نیست را خدا چه می کند؟ از موهایش آویزان می کند! وقتی تشنه بشود خدا به او زقوم می نوشاند که روده و معده او هضم می شود... آیا این خدا را می توان دوست داشت." و ...

 

این حرف ها جذابیت خوبی برای مخاطب دارد. اما ایا حرف صحیحی است؟!

خدا عذاب می کند؟ بله. 

من سوالی دارم؟ اگر خدا همه را به بهشت ببرد خوب است؟!

مگر می شود که همه به بهشت بروند؟!

سوال دیگر: 

مگر بهشت و جهنم چیزی غیر از عمل خودمان است؟ اگر به خاطر خطای خودم مواخذه شدم اجازه اعتراض دارم؟

 ...

من عاشق خدایی هستم که عذاب می کند. عاشق خدایی هستم که دشمن اهل بیت را عذاب می کند به بدترین عذاب ها. 

عاشق خدایی هستم که وقتی کسی دراین دنیا زبان درازی می کند همین زبان روز قیامت داغ می شود. 

من عاشق خدایی هستم که وقتی کسی از منصبش سوء استفاده می کند از پولش ، مقامش، اعتبارش و ... سوء استفاده می کند روز قیامت به بدترین عذاب ها دچار می شود. 

چرا نمی شود این خدا را دوست داشت؟ خوب هم می شود. من که عاشق این خدا هستم. خوب که نگاه می کنم اگر این عذاب ها نبود به "عدالت" خدا شک می کردم. شاید اصلاً او را به خدایی قبول نمی کردم!

۱ نظر
سید محمد حسینی یزدی

حرف زدن از روی تخصص

یک از انتقاد های من به خیلی از افراد (شاید هم خودم) این است که چه اصراری هست که حتما در همه موضوعات نظر بدهیم؟

اصلا چرا باید حرفی برای زدن داشته باشیم.

اگر ساکت باشیم چه می شود؟

در مورد بیماری و طبابت حرف می شود، همه دکترند

در مورد مسائل سیاسی ، همه سیاست مدارند

در مورد مسائل خانوادگی و مشاوره خانواده، همه مشاور خانواده هستند.

در مورد مسائل شرعی و احکام شرعی، همه مرجع تقلیدند

و ...

چرا "من نمی دانم" را بلد نیستیم.

چرا حرف را عوض نمی کنیم.

والا به خدا کسی ناراحت نمی شود. از همان که بلدیم سخن بگوییم. هم خدا راضی خواهد بود هم خلق خدا.

اینکه از ندانسته ها حرف بزنیم، بهترین بهانه است برای ، خدایی ناکرده، دروغ ها و غیبت و تهمت ها و ...

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

زیارت خودمونی

امام رضا علیه السلام

یک زیارت خودمانی

یک پیشنهاد برای اینکه یک زیارت خودمانی انجام بدهیم.

وقتی وارد حرم شدید هنگام ورود به فارسی سلام کنید و بگویید. "سلام یا امام رضا" یا یک چیزی شبیه به این.

وارد صحن که شدید، دنبال مهر و کتاب دعا نباشید. یک جایی را پیدا کنید که گنبد (یا ضریح) را کامل ببینید. حتما کامل ببینید. ناقص باشد فایده ای ندارد!

جایی باشد که راحت باشید. ایستاده یا نشسته جایی باشد که خسته نشوید یا محل رفت و آمد نباشد که لازم باشد جابجا شوید. جایی راحت و بی دغدغه.

۹ نظر
سید محمد حسینی یزدی

چهل حدیث از امام رضا علیه السلام

میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد.

چهل حدیث اخلاقی 

1- سه ویژگى برجسته مؤمن
لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.

2- پاداش نیکى پنهانى و سزاى افشا کننده بدى
« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».

پنهان کننده کار نیک [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشکارکننده کار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.

3- نظافت
« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ التَّنَظُّفُ ».

از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است.

۴ نظر
سید محمد حسینی یزدی

نماهنگ "گردان" حامد زمانی

نماهنگ "گردان" حامد زمانی در جشن پیروزی غزه رونمایی شد.

مشاهده و دانلود

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

نمودار بحث

نمودار بحث تا به اینجا


نمودار ولایة الامر

برای دانلود ، روی تصویر کلیک کنید.

مشاهده تصویر در اندازه واقعی

سید محمد حسینی یزدی

بررسی دلالی توقیع اسحاق بن یعقوب 4

سه شنبه 29-5-93

موشر دوم :

یک سری ارزش های اجتماعی که اسلام بر آن ها اصرار دارد.

قسط - عدالت - احسان - ...

 

یا نوع تفسیر دین از پدیده های اجتماعی:

مثل اینکه حضرت علی  علیه السلام می فرمایند که : هیچ فقیری نیست مگر اینکه کسی پولدار شده است.

 

یا مثل تفسیری که اسلام از تاجر دارد. اسلام تاجر را جزء صنعتگران می خواند. نه به عنوان یک دلال.

تاجر یک تولید کننده تلقی می شود. تولید کننده پولی که می گیرد بر اساس کار و عملی که انجام داده است می گیرد. لذا اگر حاکم بفهمد که پول را در مقابل عملش نمی گیرد مثل اینکه احتکار می کند و بدون عمل سود می کند می تواند جلویش را بگیرد.

از این نوع بیان ها فقیه می تواند مذاق اسلام و شریعت را به دست بیاورد.

 

موشر سوم:

ببینیم عناصر متغیر، انهایی که در دایره منطقة الفراق ظهور پیدا کرده است. آنهایی که پیامبر و ائمه علیهم السلام به وصف ولی بودنشان صادر کرده اند چگونه بوده است؟

اهل بیت یک حیثیتشان امام بودنشان است و یک حیثیتشان حاکم و والی بودن. پیامبر اکرم، امیر المومنین و امام حسن مجتبی علیهم السلام حکومت ظاهری هم داشته اند. آن احکام حکومتی چه بوده است و چگونه بوده است؟

ببینیم هدف حضرت از صدور این حکم حکومتی چه بوده است؟ در زمان ما نمی توان دقیقاً همان کار را انجام داد، اما می توان هدف از انجام آن کار را استنباط کرد و در زمان خودمان مصداق آن را اجرا کرد. و این کار، کار فقیه است.

از جمله حکم های حکومتی این است که پیامبر گفتند که اجاره دادن زمین ممنوع است! مالک زمین نباید کرایه بدهد. یا خودش زراعت کند یا بدون کرایه به برادرش بدهد تا او زراعت کند! اگر برادرش هم نخواست زمینش را نگه دارد!!!

عقد اجاره که اشکال ندارد. چرا پیامبر اکرم حرام کردند. ولی ما برداشت کردیم حضرت به وصف ولی بودنشان اجاره را منع کردند تا توازن مالی رعایت بشود.

 

روایت دیگر:

پیامبر اکرم فرمودند زیادی آبی را که خریده ای نگه ندار!

 

دلیل می گوید که الناس مسلطون علی اموالهم. هر آنچه می خرد می تواند نگه دارد. اما حضرت احتکار را حرام کردند. چون توازن عرضه و تقاضا را از بین می برد. نرخ کاذبی به وجود می آید که در قبال هیچ زحمتی نیست و به جامعه ضرر می زند.

 

مؤشر چهارم:

اهدافی که برای ولی امر در خود نصوص آمده است.

مثلا : ان علی الوالی ...

اگر زکات کافی نبود برای فقرا، ولی باید از خودش بدهد تا فقرا بی نیاز بشوند.

در این روایت هدف کاملا مشخص شده است که باید فقرا تأمین شوند.

 

مؤشر پنجم:

مثلا این که یک سری روایات و فتاوا را کنار هم بگزاریم و از بین این ها یک معنایی را اصطیاد کنیم.

مثلا:

فقیه می گوید «کسبی که در مقابلش عملی نیست حرام است» این حکم از کدام روایت است؟

-        اسلام برای منابع طبیعی مالکیت قائل نشده است. به صرف حیازت ملکیت نمی آید. باید حتما یک کاری برای آن انجام بدهید.

-        اگر کسی قبلا احیا کرده است و از بین رفته است و کس دیگری دوباره احیا کرده است ملک برای نفر دوم است.

-        ... (در کتاب آمده است)

 

همه این ها که کنار هم قرار می گیرد، فقیه به این نتیجه می رسد که اسلام ربح بلاعمل را مغبوض می دارد.

 

* این حرف هایی که تا اینجا بیان شد، بر این اساس بود که شهید صدر می خواست بگوید فقیه برای ملئ منطقة الفراق باید اول موشرات را ببیند و طبق آن حکم بدهد.

اگر مراد شهید صدر این است که خوب است.

اما گر مراد شهید صدر این است که «اگر موشری بود فقیه می تواند منطقة الفراق را پر کند. و اگر مؤشری نبود باید سکوت کند و دست نگه دارد.»

اگر مراد، این احتمال دوم باشد، ما موافق نیستیم و این را قبول نداریم . چون این قید اضافی است و باید مدعی این قید، دلیل بیاورد.

ما یک قید بیشتر نداریم، این که ملئ منطقة الفراق باید در چارچوب احکام ثابت باشد. احکام ثابت را در معرض خطر قرار ندهد. اگر هم می خواهد احکام الزامی را تحت الشعاع قرار دهد فقط باید جایی باشد که موضوع آن حکم الزامی تغییر کرده باشد. ولو به نحو تزاحم. مثل اینکه موضوع حج ضرر به اسلام باشد.

و الا نمی تواند اعمال ولایت کند.

 

پس اطلاق دلیل ولایت فقیه شامل احکام الزامی نمی شود. ولی شامل احکام ولایی که موشری در آن وجود ندارد می شود.

 

نتایج بحث ... (کتاب)

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی

بررسی دلالی توقیع اسحاق بن یعقوب 3

سه شنبه: 28-5-93

در بحث تشخیص موضوع به شهید اشکال می کنیم.

سوال می کنیم که آیا در تشخیص موضوع تخصص فقیه نیاز نیست؟

جواب:

فقط بحث تشخیص موضوع نیست. بلکه تشخیص موضوع است و بعد برایش حکم را هم بیان کنی.

تشخیص موضوع به دست غیر فقیه هم باشد می گویید اشکالی ندارد. شخص مومن به عنوان حاکم اسلامی می خواهد موضوع را تشخیص دهد. سوال: بعد از تشخیص موضوع به حکم چه کسی عمل کند؟ مرجع تقلید خودش؟ چرا به نظر دیگر مراجع عمل نکند؟ شخص بعدی که رئیس ممکلت شود اگر تشخیص موضوعش متفاوت بود چه کند؟ او هم به مرجعش مراجعه کند؟ در این صورت حکومت از هم گسسته خواهد شد.

لذا باید حاکم، مجتهدی باشد که موضوع را تشخیص دهد و حکم را صادر کند. و این در حالی است که اختلاف برداشت ها در حکم بسیار است.

لذا در تشخیص موضوع هم تخصص دخیل است.

مضافا بر این که خود تشخیص موضوع نیاز به تخصص دارد.

 

اگر در تشخیص موضوع بگوییم که خودش تشخیص موضوع بدهد و حکمش را از فقیه بپرسد. اگر این طور باشد، در ملأ منطقة الفراق هم همین فرض قابل تصور است. و شما این را در آنجا قبول ندارید. پس این تفکیک قابل قبول نیست.

 

بالاخره دلیل انتخاب که منتخب را نافذ می داند، این دلیل چه شد؟! دلیل انتخاب مقدم است یا دلیل ملأ منطقة الفراق؟

دلیل ملأ منطقه الفراق مقدم می شود بر دلیل انتخاب، چون دلیل انتخاب زمانی که خدا و پیامبر حرفی داشته باشند اطلاق ندارد. به استدلال آیه قرآن : (وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً  /  احزاب 36)

 

جمع عرفی اش این است که بگوییم انتخاب در محدوده فقیه برای مردم نافذ است.

 

هنوز دو سوال باقی مانده است:

1) آیا دلیل بر انتخاب داریم؟ جواب خواهیم داد.

2) موشرات در احکام چیست؟

چند مثال برای موشرات در احکام می زنیم که مشخص شود که دریافت این موشرات کار فقیه است:

- هدف منصوص برای حکم ثابت.

مثال قرآنی : ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُم‏ (حشر 7)

ظاهر از این نص شریف این است که انتشار مال بین مردم چیزی است که شارع می خواهد. ممکن است پیامبر حکمی را تشخیص دهد که در این آیه نیامده است ولی با این علت تناسب دارد.

 

اگر مومنی باشد که بگوید من هم تشخیص می دهم که این علت است و حکم را می توانم اجرا کنم.

سوال: این علت، علت است یا حکمت؟

اگر علت است که حکم الله ثابت است. نه حکم حکومتی. یا حکمت است که نمی توان با آن حکم داد.

منِ فقیه می گویم که این علت است . ولی منجر به حکم الله ثابت هم نمی شود. چون با توجه به شرایط زمان و مکان حکم تغییر خواهد کرد.

 

تعمیق اشکال:

این هدفی که ایه بیان کرده است. علت است یا حکمت است. اگر حکمت که هیچ. اگر علت است: نص بر علیت دو جور است. مدل اول این ست که حکم را بیان می کند و در بیان علت یکی از حالات و اوصاف موضوع را به عنوان علت بیان می کند. «لاتشرب الخمر لانه مسکر» - العلة تعمم و تخصص مربوط به اینجاست.

اما گاهی علت را می آورد به عنوان هدف انتهایی حکم. اگر می گفت «لاتشرب الخمر کی لاتزول عقلک» این علت را نمی توان تعمیم داد.

 

ما در حالت اول می فهمیم که شارع حکم را روی علت برده است. نه روی موضوع. یعنی شارع گفته است. که «لاتشرب المسکر» و در قالب یک مصداقش آن را گفته است. اما اگر علت به عنوان غایت و هدف بیان شده باشد این توضیح در مورد آن صادق نیست. «صوموا تصحوا» آیا می توان گفت که هر آنچه موجب صحت بدن می شود واجب است؟!

 

امام می فرمایند که ما می گویند که علت نیست و حکمت است! اگر حکمت است چه طور می توان با آن حکم صادر کرد؟ امام ره می فرمایند که با حکمت نمی توان فتوا داد. اما حکم حکومتی که می توان صادر کرد!!!

۰ نظر
سید محمد حسینی یزدی